با پشتیبانی Blogger.

دنبال کننده ها

۱۳۹۱ خرداد ۱۰, چهارشنبه



«اگر عمري باقي بود و امکاناتي به افشاي هر چه بيش‌تر سازمان و مجموعه روابط سازمان با قدرت‌ها و تلاش براي برگرداندن افراد سازمان خصوصا دو دل‌ها و مرددها و بالاخره حل شدن و محو شدن در مردم تحت رهبري امام. من هم محو خواهم شد در اين خط و تا حد توان در اين راه گام برخواهم داشت.» سعيد شاهسوندي,  روزنامه‌ي جمهوري اسلامي، ششم خرداد ۱۳۶۸»


چندى پيش دوست عزيزى مطلبى از سايت متعلق به علي کشتگر موسوم به "ميهن" را براى من فرستاد. عنوان آن "اشرف ايستگاه آخر" بود. با ديدن اين مطلب به اين نتيجه رسيدم که هر وقت فکر مي کنم که در هجوم تبليغات ضد مجاهدين همه برگها و ترفندهاي ممکن را ديده يا شنيده ام، بازهم آخوندها با رو کردن برگهاي ديگري، مرا غافلگير مي کنند!
به يکي از ياوه هاي "ميهن فروش" در اين نوشته توجه کنيد. نويسنده با اشاره به وقايع سال۱۳۶۵ و رفتن مسعود رجوي به عراق مي نويسد: «رجوي در آن دوره نه تنها به هشدار کساني چون “ابوالحسن بني صدر” و فرد با پرنسيبي چون دکتر قاسملو اهميتي نداد، بلکه در برابر مقاومت بعضي از سران مجاهدين در مقابل تصميم­ها و رفتارهاي بيمارگونه­اش، آن­ها را به حاشيه راند. صدور حکم اعدام براي “علي زرکش” – مسئول نيروهاي نظامي و از اعضاي کادر مرکزي سازمان – به علت مخالفتش با دستور طلاق­هاي دسته جمعي اعضاي مجاهدين و يا حذف “سعيد شاهسوندي” – از اعضاي قديمي و کادرهاي اصلي – به علت مخالفتش با حکم اعدام زرکش، نمونه­هايي از تصفيه­هاي دروني سازمان به حساب مي­آيد». 
وقتي نويسنده با پز چپ نمايي، و نام بردن از سعيد شاهسوندي و بني صدر به تکرار تبليغات نخ نماى وزارت اطلاعات رژيم ملايان استناد مي کند، ديگر بحث از يک ضد تبليغات معمولي گذشته و بيانگر ارتباط ارگانيک و سازمانيافته ميهن فروش مزبور با رژيم آخوندى است و با اين کار منزل و قرارگاه خود را در وزارت اطلاعات نشان مي دهد. 

حضور بني صدر در دادگاه پاريس و دفاع او از مزدور شاه و شيخ، احسان نراقى، و ديدار و مشاوره دادن او به مزدوران شناخته شده وزارت اطلاعات و انجمن نجات رژيم که تصاوير آنها در سايتهاي زنجيره اي وزرت اطلاعات به وفور يافت مي شود، در کنار مدارکي که در باره نقش او و دارو دسته اش در جريان وارد کردن ابزار و وسائل فيلترينگ به ايران فاش شده، شکى نميگذارد که وي، سر در کدام آخور دارد. 
ياوه سراي ميهن فروش، براى رفع هرگونه ترديد نسبت به پشت پرده هاي "ميهن فروشي"، به شاهسوندى رو مي آورد. کسي که سرسپردگيش به ولي فقيه را در فعاليت براى دستگير کردن هواداران مجاهدين در شيراز در سال ۶۷ ، شروع کرد و در اوين در شکنجه و اعدام انها شرکت مستقيم داشت و به شاگرد جلاد اوين معروف شد. 
در شرايط که هواداران مجاهدين را به جرم داشتن يک برگ اطلاعيه به جوخه هاي اعدام مي سپردند، و در حاليکه زندانيان سياسي را صرفا به خاطر هواداري از مجاهدين، هزار، هزار اعدام مي کردند، نامبرده، بعد از دستگيرى درعمليات نظامى و به دنبال خدمتگذاري خالصانه و زدن تيرخلاص و جلب اعتماد شکنجه گران خميني، و بنا به اعتراف خودش "بعد از حل شدن و محو شدن در رهبري امام" (رونامه جمهوري اسلامي ۶ خرداد ۱۳۶۸) به خارجه فرستاده شد تا در کنار گرداننداگان "ميهن" خدمتگذاري به ملاها را ادامه دهد و بر ضد مجاهدين لغز بخواند. 
ياوه گويان ميهن فروش! گمان مي کنند حافظه اجتماعي اين واقعيتها را فراموش کرده است! آنها در آرزوي نابودي مجاهدين، به دروغپردازي و تحريف مي پردازند و براي آن زمينه سازى مي کنند. 
روياي دست افشاني و پايکوبي بر خاکستر مجاهدين را از سر بيرون کنيد! خميني خون آشام و ضدبشر که امام «ضدامپرياليست» کشتگر و «اکثريت» چنين جرثومه هايي  بود و اين امام «ضدامپرياليست» هم «افتخار» لو دادن مجاهدان و مبارزان  راه آزادي را   براي شکنجه و اعدامشان توسط دژخيمان خود، نصيب همين جرثومه ها کرده  بود،! اين آرزو را به گور برد!  سرنوشت خواب و خيالها و آرزوهاي خميني صفتانه و لاجوردي گونه اين جرثومه هاي خيانتکار براي ترسيم ايستگاه آخر براي مجاهدين ، بي ترديد، موفقيت آميزتر از امام ضدامپرياليستشان نخواهد بود. جز اينکه کارنامه «افتخارات» و خوش خدميتهاي خود را هرچه قطورتر ميکنند :با همراهي و  تشويق و تأييد و توجيه جنايات و وحشيگريهاي خامنه اي و مالکي عليه مجاهدان اشرف، اين پرچمداران شرف و آزادگي ملت ايران
چهارشنبه، ۱۰ خرداد ۱۳۹۱ / ۳۰ مي ۲۰۱۲
سينا دشتي
براي اندكي آشنايي با موسيو پريزدان  ” پيك بشارت بي بي ” نوشته ايرج پزشك زاد را بخوانيد:
http://goale-omide-farda.blogspot.fr/2012/05/blog-post_19.html