با پشتیبانی Blogger.

دنبال کننده ها

۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

در حاليکه ديکتاتوري حاکم بر سوريه روزانه در حال کشتار مردم سوريه است, هر روز اخبار جديدي از نقش و مشارکت رژيم آخوندي و سپاه پاسداران در اين جنايات ميرسد.
 از طرف ديگر مقاومت ارتش آزاديبخش سوريه و مردم دلاورش  عليه ديکتاتوري بشار اسد اوج گرفته و آنها ضربات جديدي به نيروهاي سرکوبگر وارد مي کنند. 
مطابق يک خبر ارسالي از داخل ايران, سپاه پاسداران در چند روز اخير روزانه جنازه ده ها تن  از پاسداراني که در درگيري با ارتش آزاديبخش و مردم سوريه به هلاکت رسيده اند را بطور مخفيانه به ايران منتقل ميکند.
اين جنازه ها بطور پنهاني  در فرودگاه هاي تهران تخليه شده و سپس به قبرستان منتقل ميشود.  
ياد آوري ميکنيم که نيروي قدس سپاه پاسداران داراي پروازهاي اختصاصي ثابتي به دمشق ميباشد که از اين طريق سلاح و مهمات و همچنين مزدوران نيروي قدس را براي سرکوب مردم سوريه به اين کشور ميفرستد.
بنا به گزارش مطبوعات آمريكا  وكلاي جنبش اپوزسيون ايران شكايتي را به دادگاه فدرال استيناف آمريكا در ناحيه كُلمبيا براي خارج كردن نام مجاهدين خلق ايران از فهرست گروههاي تروريستي وزارت خارجه ارائه داده اند.
اين شكايت پس از نزديك به دو سال سر باز زدن  وزارت خارجه از حكم قبلي اين دادگاه ارائه گرديده است.  به گزارش سايت همبستگي ملي به نقل از مطبوعات آمريكا: 

بدنبال سر باز زدن وزارت خارجه آمريکا طي ۲۰ ماه گذشته از اجراي حکم دادگاه استيناف فدرال مبني بر بازبيني برچسب غير قانوني تروريستي عليه سازمان مجاهدين، روز دوشنبه ۸اسفند ۱۳۹۰، وکلاي سازمان مجاهدين خلق ايران در واشينگتن دي سي، لايحه اي را تقديم دادگاه فدرال استيناف براي ناحيه کلمبيا (واشينگتن دي سي) کرد که طي آن از دادگاه درخواست شده است که در پي استمرار نقض قانون اساسي آمريکا و حق مجاهدين خلق ايران براي برخورداري از حق دادرسي عادلانه، رأساَ برچسب ناعادلانه تروريستي را از مجاهدين حذف کند يا به وزير خارجه دستور بدهد ظرف ۳۰ روز تصميم خودش را اعلام نمايد.
به گزارش دارالوکاله بان کرافت در واشينگتن ۸اسفند۱۳۹۰, در اين لايحه، وکلا تصريح کرده اند که خودداري وزير از اعلام تصميم در مورد اين پرونده نه تنها استمرار نقض حقوق مجاهدين مي باشد، بلکه نقض صريح حکم دادگاه و عدم پايبندي آن به زمانبندي مشخص شده ۱۸۰ روزه در قانون و نيز جلوگيري از دخالت قضاييه در اين پرونده محسوب مي گردد. 
ثبت اين لايحه که توسط پروفسور ويت دين، دستيار پيشين وزير دادگستري آمريکا، اندي فراي، معاون پيشين دادستان کل آمريکا و استيون اشنيبام، پروفسور حقوق در دانشگاه جانزهاپکينز، صورت گرفت، انعکاس مطبوعاتي گسترده اي در خبرگزاري ها و روزنامه ها و سايت هاي خبري در سراسر آمريکا را بدنبال داشت.
۱۳۹۰ اسفند ۹, سه‌شنبه

به دبيرکل سازمان ملل متحد بان کي مون
رونوشت به :
وزير خارجه ايتاليا جوليو ترتزي
کميسارياي عالي پناهندگي سازمان ملل متحد – ايتاليا
دبيرکل محترم
اين نامه را در شرايطي مي نويسم که در اين روزها از جابجايي صدها تن از ساکنان اشرف با خبر شديم، از ديدن تصاوير مکاني  که در آن قرار گرفته اند و نيز نحوه برخورد با آنها شوکه شديم. 
دبيرکل محترم
آنچه که اتفاق افتاده مايه شرم  بشريت مي باشد، به گونه اي که نه تنها حقوق اوليه بشريت لگد مال شده بلکه شآن و مقام انسانيت نيز پايمال شده است.
شما را نمي دانم ولي براي ما افراد معمولي و با کمي وجدان ، بعد از شنيدن اين اخبار و ديدن اين تصاوير ، ديگر به رختخواب رفتن و خواب آرام کردن بسيار دشوار است.
با توجه به اينکه اين اعمال غير انساني در زمان رياست شما اتفاق مي افتد، معتقديم که بايستي سوالاتي را مطرح کرد،  آيا واقعا منافع اقتصادي اينقدر مهم شده اند که ديگر شآن انسانيت نبايستي محترم شمرده شود ؟

ترکيدن لوله فاضلاب کمپ ليبرتي را سرسري نبايد گرفت, چون اهميت نمادين زيادي دارد. البته خود پديده, يعني ترکيدن لوله فاضلاب, آزاردهنده و ناراحت کننده است. اما اين, ظاهر قضيه است. زير آن بايد ترکيدن فاضلاب بزرگتر و آزاردهنده تري را ديد که توسط مالکي و آن آقاي تسهيل کننده به خواست حکومت آخوندها سر هم بندي شده بود تحت عنوان« اردوگاه ترانزيتي».
وصف اين اردوگاه را, که اکنون سير تا پيازش مشخص شده و عده يي با زندان مقايسه اش مي کنند و عده يي ديگر با اردوگاه اسيران نازي در جنگ دوم جهاني, لابد همه در ا فشاگريهاي روزمره جنبش مقاومت خوانده اند و مي خوانند؛ بنابراين نيازي به تکرارش نيست. آن چه من مي خواهم در اين جا بگويم اين است که در زير اين فاضلاب بزرگتر دوٌمي هم يک فاضلاب مهيب تر سوّم وجود دارد که عبارت باشد از طرز فکر حاکم بر دستگاههاي عريض و طويلي که به مسأله پناهندگان مي پردازند.


آژانس ايران خبر: طي دو روز اخير گزارش هايي از دانشگاه هاي مختلف برايمان ارسال شده كه خبر از مناظره هايي در اين دانشگاه ها براي رونق دادن به شركت دانشجويان در انتخابات مي دهد:
مناظره در دانشگاه تهران 
خبري از يك دانشجوي دانشگاه تهران: بعد از كلي تبليغات و پخش اعلاميه هاي مناظره در دانشگاه تهران، برگزاري چنين مناظره با حضور نمايندگان در دانشگاه, ملغي اعلام شد.
مسوولين دانشگاه چندين روز تبليغ كردند كه مناظره هايي با حضور كانديدهاي مجلس برگزار مي شود، اما بعد اعلام شد كه اين مناظره بين اعضاي بسيج دانشگاه و چند تن ازمسؤلين برگزار خواهد شد!
اغلب دانشجويان مي گفتند كه بي اعتنايي عموم به مناظره ها و عدم محبوبيت كانديداها است كه باعث چنين كاري از طرف مسوولين امر شده است. 
۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

علي اکبر ولايتي در دومين همايش فرهنگي سپاه پاسدار اذعان کرد که “اگر کمک برادران سپاه قدس نبود، شايد وقايع (سوريه) به اين صورت نبود“
در ۴ اسفند ۱۳۹۰ دومين همايش فرهنگي سپاه پاسداران با شرکت علي‌اکبر ولايتي، مشاور عالي خامنه اي، آخوند علي سعيدي، نماينده خامنه اي در سپاه پاسداران و سرتيپ پاسدار  محمدعلي آسودي،‌ معاونت فرهنگي و تبليغات سازمان سپاه در مجتمع فرهنگي ۱۳ آبان سپاه برگزار شد.
علي اکبر ولايتي بعنوان مشاور امور بين الملل خامنه اي و دبير مجمع جهاني بيداري اسلامي در مورد بيداري اسلامي سخنراني کرد، رسانه هاي حکومتي منجمله رسانه حکومتي فارس قسمت هائي از اين سخنراني را  که ولايتي  تلاش ميکرد که بهار اعراب را تحت عنوان بيداري اسلامي وابسته به جمهوري اسلامي و عليه استکبار معرفي کند و انقلاب مردم سوريه را برعکس ناشي از تلاش استکبار براي سقوط اسد  نشان دهد، منعکس کردند ولي کامل مطالب آنرا منعکس نکردند.

براساس گزارشات رسيده از ساري ۸اسفند۱۳۹۰, در اين شهر کانديداهاي  به اصطلاح انتخابات رژيم  با دادن رشوه و کارت شارژ و سيم کارت و آبميوه و ساندويچ و...در خيابانها  تلاش بر خريد آراي مردم مي کنند.
اين در حاليست که به دليل فشار شديد اقتصادي که حکومت بر مردم تحميل کرده ميخواهند با دادن پول و رشوه به اصطلاح مردم را به پاي صندوق هاي راي بکشانند . همين کانديداها با پيشنهاد دادن پول از نفرات ميخواهند که در ازاي دريافت پول بروند در خيابان تراکتهاي تبليغي را پخش کنند و در صورتيکه به ستاد به اصطلاح تبليغي اين کانديداها بروند به هر کدام يک کارت شارژ و ساندويچ ميدهند . 
سايت حکومتي عصر ايران در مطلبي با عنوان وقتي با لاريجاني اين کنند با ديگران چه ميکنند؟! به جنگ و جدال باندهاي رژيم بر سر نمايش انتخابات اقرار کرده است. 
سايت حکومتي عصر ايران در تاريخ ۷ اسفند۱۳۹۰ مي نويسد: شهر مقدس قم که از آن‌جا خطيبان و واعظان به سراسر ايران مي‌روند تا به مسلمانان، اخلاق نبوي (ص) بياموزند، اين روزها به مرکزي براي بي‌اخلاقي‌هاي انتخاباتي تبديل شده است. اين لگدمال سازي اخلاق، اگر در تهران و شيراز و تبريز و رشت و. . . عملي ناپسند باشد، در شهري که قرار است اسوه اخلاقي ايرانيان و‌اي بسا شيعيان سراسر جهان باشد، گناه کبيره و به قول علما ”ذنب لايغفر“ است. 
ماجرا خيلي ساده است؛ قرار است جمعه آينده، انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سراسر کشور برگزار شود و از جمله در قم. 
مشکل اما اينجاست که حوزه انتخابيه قم به اندازه تمام کانديداها، نماينده ندارد و بنابراين چاره‌اي جز رقابت نيست، اما وقتي رقيب انتخاباتي رئيس مجلسي باشد که به درخواست مراجع تقليد از قم کانديدا شده، يا بايد برگ برنده‌اي برنده‌تر از آوازه رئيس مجلس به ميان آورد، يا اخلاق مدارانه به نتيجه انتخابات گردن نهاد و يا راه سوم را برگزيد: بر هم زدن قاعده‌ها بازي ولو به بهاي دست يازيدن به کارهايي که معلم بزرگ اخلاق، آيت‌الله شهيد دستغيب درباره آنها کتاب ”گناهان کبيره“ را نوشته است: تهمت، افترا، دروغ. 
فکر مي‌کنيد اين تهمتها و دروغ‌ها را چه کساني سرهم و با کدام بودجه در تيراژهاي بالا منتشر مي‌کنند؟ 
- سازمان جاسوسي آمريکا، سيا؟. نه! 
- اينتليجنت سرويس بريتانياي کبير؟. نه! 
- لابد موساد، از اين صهيونيستهاي آدمکش هر چه بگويي بر مي‌آيد. . . نه، کار موساد هم نيست! 
- کار سازمان منافقين است و احتمالاً از مقرشان در اردوگاه اشرف اين دروغ‌ها و تهمتها را مي‌سازند. . . . باز هم نه! 
- حتماً کار سعوديهاي وهابي از خدا بي‌خبر است. . . . اين هم نه! 
- طالبان؟. نه! 
۱۳۹۰ اسفند ۵, جمعه

با توجه به 
- ورود قانوني ساکنان اشرف، اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران به عراق از سال ۱۹۸۶ و برخورداري آنها از حق اقامت و پناهندگي طبق قوانين عراق تا سال۲۰۰۲ (ماده۳۴ قانون اساسي۱۹۷۰/ ماده اول اصلاحيه قانون پناهندگي سياسي۱۹۷۱/ قانون اقامت خارجيان۱۹۷۸ و تعديلات آن در سالهاي ۲۰۰۰ و ۲۰۰۲)،
-نامه ۱۶ژوييه۲۰۰۶ وزير دادگستري عراق به معاون فرمانده نيروهاي چند مليتي در عراق مبني بر اينکه حقوق پناهندگي سياسي آنها همچنان از اعتبار قانوني برخوردار است و مبتني بر قانون اساسي وقت عراق بوده و در سال ۱۹۸۶ توسط دولت وقت در مطبوعات و رسانه هاي رسمي اعلام شده است. و تأييد اين امر توسط۳۲۳۰ حقوقدان و وکيل عراقي در ژانويه۲۰۰۵ و نخست وزير ابراهيم جعفري و وزير دفاع سعدون دليمي در ژوييه۲۰۰۵ و همچنين تأييد آن در ژانويه ۲۰۰۶ توسط ۱۲هزار وکيل و حقوقدان عراقي،
-اطلاعيه ۱۷مه۲۰۰۳ سنتکام که مي‌گويد: « نيروهاي ائتلاف‌۲۱۳۹ تانک، نفربر زرهي، قطعات توپخانه، سلاحهاي پدافند هوايي و انواع خودروهاي مربوطه را که به مجاهدين خلق تعلق داشت، گردآوري کردند... حل داوطلبانه و مسالمت آميز اين روند توسط مجاهدين خلق و ائتلاف به نحو مهمي به مأموريت ائتلاف براي ايجاد يک محيط امن و امان براي مردم عراق کمک مي‌کند»، 
-بيانيه ۲ژوييه۲۰۰۴ فرمانده نيروهاي چند مليتي در عراق که استاتوي ساکنان اشرف را از سوي ايالات متحده به عنوان «افراد حفاظتشده» مشمول کنوانسيون چهارم ژنو تأييد کرده و آن را به کميته بينالمللي صليب سرخ ابلاغ کرده است،
- موافقتنامه امضا شده توسط نيروي چند مليتي


به رهبري ايالات متحده با يکايک ساکنان اشرف در ژوييه و اوت۲۰۰۴ مبني بر اينکه ايالات متحده ما به ازاي تحويل تجهيزات نظامي و سلاحهايشان و رد شرکت يا حمايت از تروريسم، حفاظت آنها را تا فرجام نهايي به‌عهده مي‌گيرد،
-نامه ۷ اکتبر۲۰۰۵ ژنرال براندنبرگ درباره حقوق و حفاظتهاي قانوني ساکنان اشرف،
- ۴۵نظريه حقوقي درباره حقوق انکارناپذير ساکنان اشرف از ۲۰۰۳ تا فوريه ۲۰۱۲ که توسط برجسته ترين حقوقدانان جهان ارائه شده است،
-حمايت بيش از ۴۰۰۰پارلمانتر در ۴۱کشور جهان از حقوق و حفاظت ساکنان اشرف، شامل اکثريت اعضاي ۳۰مجلس قانونگذاري، که بيش از يک ميليارد مردم جهان را نمايندگي مي کنند،
 -بيانيه ۲۲دسامبر۲۰۰۸ کاخ سفيد در مورد تضمينهاي مکتوب دولت عراق به ايالات متحده در مورد رفتار انساني با ساکنان اشرف طبق قانون اساسي عراق و التزامات بين المللي اين کشور، 
-موضعگيري ۲۳دسامبر۲۰۰۸ وزارتخارجه آمريکا درباره «استاندارهاي بين المللي و کنوانسيونهايي که عراق و هر کشور ديگري در جهان بايد از آنها تبعيت کند» و اينکه «ما مي خواهيم مطمئن شويم که تمامي حقوق، براي همه اشخاص، هر جا که هستند چه در کمپ اشرف و جاي ديگر هستند حقوقشان حفظ گردد. خواه در عراق باقي بمانند يا به جاي ديگري بروند»، 
-بيانيه سفارت آمريکا در عراق در ۲۸دسامبر۲۰۰۸ مبني بر اينکه «نيروهاي آمريکايي در کمپ اشرف حضور خواهند داشت و کمک خودشان به دولت عراق در تامين تضمينهاي رفتار انساني با ساکنان کمپ اشرف را ادامه خواهند داد»،
-نامه ۴مارس۲۰۰۹ ريچارد اشمايرر از جانب پرزيدنت اوباما و تأکيدات سخنگويان وزارتخارجه آمريکا در ۱۷ و ۳۰مارس۲۰۰۹ درباره التزامات بين المللي دولت عراق در قبال ساکنان اشرف،


باتوجه به
-تحقيقات ۱۶ماهه ۹ آژانس آمريکايي از يکايک ساکنان اشرف در سالهاي ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ و اينکه مقامهاي ارشد آمريکا گفتند مصاحبه هاي گسترده توسط مقامات وزارتخارجه و اداره تحقيقات فدرال به هيچ اتهامي عليه هيچيک از اعضاي گروه منجر نشده است (نيويورک تايمز ۲۷ژوييه۲۰۰۴)،
-احکام پياپي دادگاههاي عالي انگلستان و ديوان عدالت اروپا و قضاييه فرانسه درباره لغو قطعي نامگذاري تروريستي عليه سازمان مجاهدين خلق ايران و همچنين حکم دادگاه استيناف کلمبيا در ژوييه ۲۰۱۰ درباره ضرورت بازبيني اين نامگذاري توسط وزارتخارجه آمريکا،


با يادآوري
- استقبال و همکاري ساکنان اشرف با مقامها و نيروهاي عراقي پس از انتقال حفاظت از نيروهاي آمريکايي به عراق در اوايل سال۲۰۰۹ و اينکه بيش از ۱۰ميليون دلار ساختمانها و تأسيسات و تجهيزاتي را که طي دو دهه با هزينه خود ساخته يا خريداري کرده بودند، در اختيار آنها قرار دادند،
- استقرار يک نماينده دولت عراق به‌نام آقاي سليم در داخل اشرف و دسترسي او در تمام ساعات شبانه روز بدون هيچ مانعي به همه جا قبل از حملات ۲۸ و ۲۹‌ژوييه ۲۰۰۹،
-انگشت نگاري و احراز هويت يکايک ساکنان اشرف به مدت ۵روز توسط دولت عراق از ۵ تا ۹ آوريل ۲۰۰۹،
-مصاحبه هاي خصوصي و انفرادي وزارت حقوق بشر عراق با تمام ساکنان اشرف در محل گردان عراقي خارج از سياج اشرف تحت نظارت نيروهاي آمريکايي و صليب سرخ بين المللي از ۲۶فوريه تا ۲۲ آوريل۲۰۰۹ که طي آن ۱۱نفر تصميم به ترک اشرف گرفتند و تلويزيون دولتي عراق در روز ۱۵ آوريل۲۰۰۹ ندامت آنها را با حضور مقامهاي امنيتي عراق نشان داد،
 -بازرسي همه ساختمانها و تأسيسات و زمينها و افراد اشرف با يکان سگهاي پليسي به مدت سه روز در روزهاي ۱۸ و ۱۹ و ۲۰آوريل۲۰۰۹ که سند امضا شده آن موجود است، 


با يادآوري
- سه سال محاصره ظالمانه و بازداشت جمعي که دولت عراق به ساکنان اشرف تحميل کرده است، 
- قتل عام هاي ژوييه۲۰۰۹ و آوريل۲۰۱۱ و حملات ديگري که در مجموع موجب کشته شدن ۴۷نفر و مجروح شدن۱۰۷۱ نفر و همچنين مرگ ۱۲نفر در اثر محاصره پزشکي شده است،
- ضبط حدود ۱۵ميليون دلار خودروها و اموال ساکنان اشرف توسط دولت عراق به‌رغم اينکه آنها دهها ميليون دلار تأسيسات و تجهيزات را به رايگان در اختيار نيروهاي عراقي قرار دادند، 
- هزاران نفر از اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران طي ۲۶سال با زحمت و هزينه بسيار يک بيابان خشک و بي آب را به يک شهر مدرن به نام اشرف، با دانشگاه، کتابخانه، موزه، بيمارستان، ايستگاه برق، گورستان، مسجد، پارک، درياچه، تأسيسات ورزشي و تفريحي، سالنهاي هنري، کارگاههاي صنعتي و بنگال سازي، و همچنين پناهگاههاي زير زميني در برابر بمبارانها و حملات مکرر رژيم ايران با موشکهاي اسکاد B،تبديل کردند.


با توجه به 
- انعطافهاي پياپي و صرفنظر کردن ساکنان اشرف از حق قانوني اقامت و پناهندگي ۲۶ساله در عراق،
- قبول طرح پارلمان اروپا براي ترک عراق و رفتن به کشورهاي ثالث،
- ارائه طرحهاي متعدد براي جابه‌جايي در داخل عراق با حفاظت نيروهاي آمريکايي يا کلاه آبي يا حتي استخدام شرکتهاي خصوصي به هزينه ساکنان در سال۲۰۱۱ به مقامهاي آمريکايي و ملل متحد،
- ارائه طرحهاي متعدد براي ترک عراق و استقرار در قطعه زميني در يکي از کشورهاي همجوار به استثناي ايران تحت حاکميت ديکتاتوري ديني ملايان،
- قبول توصيه کميسر عالي پناهندگان ملل متحد براي ارائه درخواستهاي انفرادي پناهندگي و اعلام آمادگي براي مصاحبه هاي انفرادي و خصوصي،
- پذيرش طرح ايالات متحده و ملل متحد براي ترک اشرف به شرط اطمينانهاي حداقل، 
- و سرانجام، انتقال ۴۰۰تن از ساکنان اشرف به ليبرتي به درخواست خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده مقاومت، براي ابراز حسن نيت و بدون اينکه بتوانند کليه خودروها و اموال قابل انتقالشان را با خود ببرند. هر چند که اين جابه‌جايي در شرايطي که ساکنان اشرف طرح پارلمان اروپا براي انتقال به کشور ثالث را پذيرفته بودند در اساس هيچ موضوعيت نداشت، به ويژه آن که کميسارياي عالي پناهندگان از شش ماه پيش آماده احراز هويت و مصاحبه و بازتأييد موقعيت پناهندگي آنها در قسمت جدا شده يي از اشرف بود. اما همچنانکه کميسر عالي اعلام کرده و به نخست وزير عراق هم نوشته است، مقامهاي عراقي، مخالفت و ممانعت کردند. 
خانم رجوي در بيانيه خود برخط قرمز تسليم ناپذيري اعضاي مقاومت ايران در برابر فاشيسم ديني و عوامل آن در عراق تأکيد کرده بود.


با توجه به 
- تأکيد دبيرکل ملل متحد در گزارش ۷ژوييه ۲۰۱۱ به شوراي امنيت مبني بر اينکه «اعضاي ملل متحد را به حمايت و تسهيل اجراي هرگونه ترتيباتي فرا مي‌خوانم که براي دولت عراق و براي ساکنان کمپ (اشرف) قابل قبول باشد»، 
- تصريح دبيرکل در گزارش ۵دسامبر۲۰۱۱ به شوراي امنيت در مورد«التزامات انساندوستانه دولت عراق تحت قانون بين المللي»،
و اينکه «سازمان ملل متحد متعهد است که بيشترين تلاشهايش را به‌کار گيرد تا براي پرداختن به اين موضوع انساندوستانه ياري رساند به نحوي که حق حاکميت عراق و قوانين بين المللي را محترم بشمارد و مورد توافق همه طرفهاي درگير باشد»،
- تأکيدهاي مارتين کوبلر، نماينده ويژه دبيرکل، در ۶دسامبر در شوراي امنيت مبني بر اينکه «هر راه عملي بايد هم توسط دولت عراق و هم ساکنين کمپ اشرف مورد قبول باشد. راه حل بايد از يک طرف به حاکميت دولت عراق احترام بگذارد و از طرف ديگر به قوانين بين المللي انساندوستانه و حقوق بشري و حقوق پناهندگي مُلزَم باشد»، 
- تأکيدهاي دبيرکل در ۲۶دسامبر۲۰۱۱ بر روي «جابه‌جايي داوطلبانه» و اينکه «توافق يک راه حل صلح آميز و با دوام را پايه ريزي مي کند که هم به حق حاکميت عراق احترام بگذارد و هم التزامهاي اين دولت به حقوق بشر و حقوق انساندوستانه بين المللي را دربرگيرد»،


 اکنون با توجه به 
- نفوذ اثبات شده رژيم ايران در دستگاههاي امنيتي و اداري و قضايي عراق،
- استقرار نيروهاي نظامي و امنيتي در بيرون کمپ ليبرتي و کنترل کامل همه نقاط ورودي و خروجي که «حاکميت دولت عراق» را به اتم وجه بر کمپ اعمال مي کنند،
- نصب دوربينهاي متعدد جاسوسي و کار گذاشتن دستگاههاي شنود که خروجي آنها در اختيار رژيم ايران قرار مي گيرد و امنيت ساکنان و خانواده هايشان را جداً به خطر مي اندازد،
حضور گسترده و ناموجه مأموران مسلح به تيربار در داخل کمپ در محوطه يي که تماماً با ديوارهاي قطور و بلند سيماني احاطه شده است، صرفاً منشأ اصطکاک و حتي باعث نفوذ نيروي تروريستي قدس خواهد بود.


و با در نظر گرفتن 
- منع رفت و آمد آزاد ساکنان به بيرون از کمپ،
- دسترسي نداشتن به وکيل،
- ممنوعيت ورود خانواده ها و خبرنگاران و فعالان حقوق بشري و پارلمانترها به اين محل،
- مساحت فوق العاده محدود،
- فقدان آب به‌ويژه آب آشاميدني،
- کمبود برق و نارسايي ژنراتورها،
- خرابي سيستم فاضلاب و جاري شدن مستمر آن در سطح کمپ،
- دسترسي نداشتن آزادنه ساکنان به خدمات پزشکي و تأخيرها و کار شکني‌ هاي نيروهاي عراقي در رساندن بيماران به بيمارستانهاي تخصصي،
شرايط غير انساني کمپ ليبرتي، از هر نظر مانند زندان است. بسياري از تعهدات يونامي و قولهاي نماينده ويژه دبير کل به ساکنان و نمايندگان آنها زيرپا گذاشته شده است. ساکنان ليبرتي در ۲۰فوريه در توماري خطاب به دبيرکل بان کيمون نوشتند: «ما به‌رغم خواست خود و به خاطر تهديد به يک کشتار ديگر در اشرف امروز به ليبرتي رسيديم. ما عملاً و به اجبار از خانه خود به طرز ناموجه و بدون جايگزين قابل قبول، بيرون رانده شده ايم. ما در زمان خروج از اشرف به مدت ۱۱ساعت مورد يک بازرسي موهن و آکنده از اهانتهاي نيروهاي عراقي قرار گرفتيم». 
بي خانمان کردن و جابه‌جايي اجباري غيرقابل قبول است. از اين رو ساکنان ليبرتي به اين نتيجه رسيده اند که بدون تأمين و تضمين اطمينانهاي حداقل، تنها راه براي جلوگيري از بدتر شدن وضعيت، بازگشت آنها به اشرف است. 
اطمينانهاي حداقل، مشروع و قانوني که بارها در بيانيه هاي خانم رجوي از جمله بيانيه ۲۱دسامبر۲۰۱۱ تکرار شده و بايد توسط همه طرفها امضا و تضمين شود، موضوعاتي هستند که هيچ تعارضي با حاکميت دولت عراق ندارد و عدم موافقت با آن به‌وضوح حاکي از نيات شوم براي به زانو در آوردن و انهدام اپوزيسيون ايران يا قتل عام در اشرف است. 
اين اطمينانها را استراون استيونسون، رئيس هيأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا در ۱۷فوريه در ۷ماده، با برخورداري از حمايت ۴۰۰۰پارلمانتر و هزاران وکيل و حقوقدان در اروپا و امريکا و کشورهاي عربي اعلام کرده است.


اطمينانهاي حداقل:
بر اساس روح بيانيه اول فوريه کميسارياي عالي پناهندگان، محل موقت ترانزيت (ليبرتي) بايد به‌عنوان يک کمپ پناهندگي به رسميت شناخته شود و مرزهاي عبورناپذير با يک بازداشتگاه داشته باشد. 
۱- همه افراد و نيروهاي مسلح و ايستگاه پليس به ورودي در خارج کمپ منتقل مي‌شوند. دوربينهاي جاسوسي و دستگاههاي شنود به‌طور کامل برچيده مي‌شوند. پليس غيرمسلح در هماهنگي با ساکنان وارد کمپ مي‌شود.
۲-دسترسي آزادانه و مستقيم ساکنان به خدمات پزشکي در عراق و به وکيلان و خانواده هايشان و به نظارت شبانه روزي ملل متحد در ليبرتي.
۳- آزادي رفت و آمد ساکنان و در غير اينصورت افزايش مساحت کمپ و اينکه ساکنان بدون محدوديت، با هزينه خودشان، به ساختن تأسيسات مورد نياز مبادرت کنند. 
۴-انتقال خودروها و اموال منقول از اشرف به ليبرتي بدون محدوديت و امکان فروش يا انتقال آنها به خارج از عراق از طريق سازمان جهاني مهاجران يا شرکتهاي خصوصي به هزينه ساکنان و فروش مالکيتهاي غيرمنقول در اشرف تحت نظارت ملل متحد و بازپرداخت آن براي هزينه هاي انتقال و باز اسکان در کشورهاي ثالث. 
۵- فراهم کردن زيرساختهاي معقول براي ساکنان از جمله براي آب آشاميدني و خدماتي، برق، سيستم فاضلاب مناسب و سرويسهاي بهداشتي لازم.
۶-تضمين سلامت و امنيت همه ساکنان بدون هيچگونه استثنا تا انتقال به کشور ثالث توسط ملل متحد و ايالات متحده و دولت عراق تا هيچکس دستگير نشود و برخلاف ميل خودش به جاي ديگري منتقل نشود.
۷- براي اجتناب از تبديل ليبرتي به زندان اجراي مواد بالا الزامي است و اگر اين موارد تأمين نشود و به‌خصوص حضور پليس در داخل کمپ ادامه يابد، ليبرتي از هم اکنون يک تجربه شکست خورده است و انتقال ساير افراد به آن امکانپذير نيست. در هر حال طبق روش کارِ«درهاي چرخشي» که کميسارياي عالي پناهندگي خواهان آن است، تنها وقتي افراد جديد مي توانند به آن منتقل شوند که ۴۰۰نفر فعلي به کشورهاي ثالث منتقل شده باشند.


دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
۵ اسفند ۱۳۹۰(۲۴ فوريه ۲۰۱۲)


 کميسيون  بين المللي تحقيقات در مورد سوريه، ليستي از مقامات نظامي و سياسي رژيم سوريه را که مظنون به ارتکاب جنايت عليه بشريت هستند، به ناوي پيلاي کميسر عالي حقوق بشر ملل متحد تسليم کرد.
کارشناسان ملل متحد گفتند اين ليست محرمانه که توسط کميسيون مستقل، ارائه شده است، مقامات ارشد رژيم سوريه از جمله خود بشار اسد را شامل ميشود.
در همين حال، بان کي مون دبيرکل ملل متحد در نظر دارد مقام ارشد ملل  متحد در امور انساندوستانه را به سوريه اعزام کند. 
سخنگوي بان کي مون گفت دبيرکل ميخواهد والري آموس معاون دبيرکل در امور انساندوستانه را براي بررسي وضعيت سوريه به اين کشور بفرستد و در آنجا فراخوان به باز گذاشتن راه براي رساندن کمک به مردم را تجديد کند.
ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودي هرگونه گفت وگو با رژيم اسد را بي فايده خواند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه، ملک عبدالله طي تماس تلفني به دميتري مدودف رئيس جمهور روسيه گفت: بهتر بود دوستان روسي ما قبل از وتوي قطعنامه محکوميت رژيم سوريه با کشورهاي عربي هماهنگ مي کردند زيرا در شرايط کنوني، گفتگو بي فايده است.

 سايت هافينگتون پست -۳ اسفند۱۳۹۰  نوشته الن گرسون: «در سال ۱۹۳۲، رينهولد نيبور نويسنده و اديب برجسته نوشت: "انسان اخلاقي و جامعه بدون اخلاق" و به تمايل نهادها به از دست دادن احساس خود نسبت به بشريت هشدار داد. چطور بهتر از اين مي شود. 
امروز اعمال وزارت امور خارجه امريکا، در بازي کردن با زندگي و اميد بيش از ۳۰۰۰ ناراضي ايراني که بصورت "داوطلبانه" از کمپ اشرف، يک شهر کوچک در ۴۰ مايلي شمال بغداد، جايي که آنها به مدت ۲۵ سال گذشته زندگي کرده اند، نقل مکان مي کنند را توضيح داد؟ از آنجا آنها به يک بخش کوچک جدا شده از کمپ ليبرتي، يک پايگاه متروکه آمريکايي، غارت شده توسط عراقي ها، بدون امکانات اوليه و زير نظر پليس عراقي که وحشيانه به آنها قبلا حمله کرده است نقل مکان مي کنند. 
۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

ولي فقيه نظام  در نماز جمعه روز ۱۴ بهمن در مورد شرايطي که ولايت اش در آن قرار دارد و نقشه هايي که براي بقاي استبداد ديني طراحي کرده، تصوير نسبتاً روشني ارايه داد و منجمله گفت:«نبايد القاء بحران کرد. سعي مي کنند با هزار وسيله اثبات کنند که در ايران بحران هست. چه بحراني؟ کدام بحران؟»
سيد علي خامنه اي در روز چهارشنبه ۲۶ بهمن، با يک نعل وارونه در مورد تظاهرات شکست خورده حکومتي در روز ۲۲ بهمن گفت:«آنهايي که در مغزهاي الکلي و آفت ديده خود خيالاتي در سر مي پروراندند، متوجه شدند که در ايران چه خبر است». 
به راستي در ايران چه خبر است و کدام بحران موجوديت ولايت خامنه اي را به لرزه انداخته است؟ براي پي بردن به اين که در ايران چه خبر است و کدام بحران موجوديت رژيم را تهديد مي کند به بررسي چند خبر مي پردازم.

امروز سايتي بنام « ايران هسته اي» که در ارتباط با شورايعالي امنيت ملي رژيم است, خبري در مورد شکست مذاکرات اتمي رژيم با بازرسان آژانس نوشته است. در اين خبر از قول رسانه هاي غربي گفته که مذاکرات انجام شده «بي نتيجه» و «مايوس کننده» بوده است. 
در انتهاي خبر اظهار نظري از طرف کارشناسان شورايعالي امنيت رژيم به اين ترتيب آورده است:
« در همين حال، يک کارشناس مطلع درباره علت به کار گيري ادبيات خصمانه از جانب آمانو آن هم در حالي که مذاکرات هنوز ادامه دارد به «ايران هسته اي» گفت: «ظاهرا آمانو در حال مقدمه چيني براي گزارش آينده خود است و مي خواهد منفي بافي ها و دروغ گويي هاي جديد را پيشاپيش توجيه کند».
منابع مطلع مي گويند گزارش آمانو به اجلاس ماه مار

در يک گزارش کارشناسي از باند خامنه اي تحريم ها را عامل پائين بودن رشد اقتصادي، پائين آمدن توليد، بالا رفتن تورم ... ارزيابي کرده اند.در اين گزارش کارشناسي آمده است:
يکي از عامل‌هاي مؤثر بر پايين بودن رشد اقتصادي ايران، تحريم‌ها بوده است. که با شديدتر شدن اين تحريم‌ها در چند سال اخير برخي آسيب‌هاي جدي به اقتصاد ايران وارد شده است.  به  برخي از اين آسيب‌ها اشاره مي‌شود:
۱- به دليل تحريم‌ها هزينه تمام شده توليد در اقتصاد ايران به طور ميانگين، حدود ۲۵ درصد افزايش يافته است.
۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

 دادگاهي در تايلند حکم بازداشت ششمين فرد مظنون به دست داشتن در ماجراي انفجارهاي اخير در بانکوک را صادر کرده است. ادعا شده که انفجارهاي هفته پيش با توطئه‌اي از سوي ايران براي حمله به ديپلوماتهاي اسراييلي در بانکوک مرتبط بوده است.
بنا به گزارش سايت بي بي سي ۲ اسفند ۱۳۹۰ ،   پليس تايلند نام اين مظنون را علي اکبر نوروزي شايا، ۵۷ ساله معرفي کرد و اتهام او را در اختيار داشتن و ساخت مواد منفجره اعلام کرده است. در حال حاضر ۳ نفر در ارتباط با اين پرونده در تايلند و مالزي بازداشت شده‌اند و دو نفر ديگر هم، که يکي از آنها زن و ديگري مرد است، تحت تعقيب قرار دارند. روز دوشنبه پليس تايلند محمد خزايي، يکي از مظنونان بازداشت شده را به صحنه انفجار نخست در بانکوک برد .مأموران پليس، خزايي را که جليقه ضدگلوله بر تن داشت و دستانش هم با دست‌بند بسته شده بود، به خانه‌اي در مرکز بانکوک آوردند که مظنونان در آن سکونت داشته‌اند. سه‌شنبه هفته پيش به‌دنبال وقوع انفجاري در آن محل، ساکنان ايراني خانه سعي کردند که از تايلند خارج شونديکي از مظنونان در حين فرار بر اثر انفجار بمب همراه خود،  به‌شدت مجروح شد و مظنون ديگر هم که موفق شد با هواپيما خود را به کوالالامپور برساند، در آن‌جا دستگير شد و تايلند اکنون خواستار استرداد او شده است. 



تا قلم در دست غداري بود
لاجرم منصور بر داري بود
اگر بپرسند پاسدار سياسي ولي فقيه را تعريف کنيد ويک نمونه آنرا ذکر کنيد جواب درست کدام است؟
براي پاسخ به اين سوال ابتدا بايد پاسدار را تعريف کرد تا به جواب درست در مورد پاسدار سياسي رسيد.
پاسدار موجودي است ضد آزادي، ضد مردم ، ضد حاکميت ملي،بشدت عقب مانده، سرکوبگر، قصي القلب، بي سواد، دزد ورانت خوار، تروريست ومتجاوزناموس ونابود کننده حرث ونسل بشري و حقوق انساني تحت امر ولي فقيه، وحافظ نظام وادامه حکومت ولي فقيه؛ دشمن قسم خورده هر مجاهد ومبارز وآزاديخواه و...
حالا وقتي واژه سياسي به آن اضافه مي شود نه يک امتياز ويا تفاوت در محتواي بلکه در واقع آنرا از حالت ناداني وغير آگاهانه ويا اجبار و تحميل، خارج واعمالش را کاملا خطي، آگاهانه وعمدي توصيف مي کند.فرقش با پاسداريونيفرم بتن کرده اينست که علاوه بر تمامي تعاريف گفته شده داراي عنصر عمد وعمل از روي آگاهي به کاري که مي کند ونتيجه اي که دارد مي باشد .در داخل ايران، پاسدار مجهز به سلاح گرم براي انجام وظيفه است ولي در مورد پاسدار سياسي آنهم در خارج بنا به محذورات فعلي ظاهرا او را "بقلم" تجهيز کرده اند. لذا هر جنايتي را که فضا سازي سياسي براي انجام آن نياز باشد ويا زمينه سازي تبليغاتي لازم داشته باشت ازاهم وظايف همين موجود غداريعني پاسدار سياسي است. 


۳۵۵ هزار تن از مردم عراق از ملل متحد خواستند مانع زندانسازي در ليبرتي شودو از طرح و برنامه رژيم ايران عليه ساکنان اشرف جلوگيري کند.


نگراني عميق خود را ازفشارهاي هاي اعمال سيصد و پنجاه و پنج هزار تن از شهروندان آزاده عراق با امضاي توماري به ابتکار شوراي ملي عشاير عراق، خطاب به آقاي بان کي مون دبير کل ملل متحد، اعلام کردند:” ما مردم عراق قويا نگران تحولات درارتباط با ساکنان کمپ اشرف و نقض حقوق انساني آنها در اثر يک جابجايي اجباري توسط دولت عراق هستيم. هرگونه جابجايي که ناشي از تعيين ضرب الاجل براي  خروج از اشرف باشد جابجايي اجباري محسوب مي شود ه در قوانين بين المللي منع شده و تحميل آن درعداد جنايت عليه بشريت محسوب مي شود, بويژه اينکه مشخص شده است هدف از اين جابجايي اعمال زجر بيشتر بر ساکنان اشرف و انتقال آنان به شرايطي است که بدترين نوع  زندان را تداعي ميکند. مردم عراق نمي پذيرند که مخالفان رژيم حاکم بر ايران که از موقعيت قانوني در عراق برخوردار بوده اند تحت نام ”حاکميت”، سرکوب شوند.”
در شرايطي که پرونده اشرف از توجهات وسيع بين المللي برخوردار است و به شاخصي براي سنجش استقلال جريانهاي عراقي از رژيم ايران و احترام به اصول حقوق بشر و قوانين بين المللي تبديل شده است، فشار براي جابجايي ساکنان اشرف در داخل عراق هيچ توجيه قانوني و منطقي ندارد و چيزي جز برآورده کردن خواست حاکمان ايران نيست که متأسفانه با تلاش براي مشروع نمودن آن توسط ملل متحد همراه شده است.
ساکنان اشرف در اين لحظه با يک انتخاب ظالمانه روبه رو هستند: يا در کمپ اشرف بمانند و با خشونت و بي رحمي بيشتر روبه‌رو شوند، يا به جايي بروند که با شاخص حضور غير قابل توجيه ماموران مسلح در محل زندگي افراد، يک زندان را تداعي ميکند و آنها را از هرگونه کرامت و استاندارد قابل قبول زندگي محروم ميکند. 



به گزارش سايت حکومتي فارس در ۲۹ بهمن ۱۳۹۰, سعيد آهنگران معاون فني وزارت اطلاعات با اعلام اينکه ويروس «استاکس‌نت» ۱۶ هزار رايانه را در ايران آلوده کرده است٬ گفت تحريم‌هاي بين‌المللي باعث شده ايران نتواند برنامه‌هاي «ضد بدافزار» خود را به روز کند.
نام اصلي سعيد آهنگران “سعيد روغنگران“ است. در وزارت اطلاعات معمولا نام کوچک را تغيير نميدهد ولي فاميل را يک نام مستعار ميگذارند.  
سعيد روغنگران که بعداز ۲ سال از اين ويروس صحبت ميکرد, اشاره اي به ضايعات اين ويروس نکرد. به پاره اي ازگزارشات دروني رژيم در اين زمينه توجه کنيد:
۱. کرم استاکس نت يک ويروس پيشرفته است که ويژه ما (رژيم آخوندي) طراحي شده و بر سيستم مديريتي SCADA زيمنس که صنايع ايران از آن استفاده ميکنند، سوار شده و اسرار صنعتي کامپيوترها و کارخانه ها بر روي اينترنت بازگذاري ميکند و سپس اين اطلاعات توسط طراحان ويروس مورد پردازش قرار مي‌گيرد.
۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

پليس تايلند اعلام کرد در ادامه تحقيقاتي که درباره ارتباط شماري از عوامل رژيم ايران با انفجارهاي روز سه شنبه بانکوک انجام داده است، موفق شده يک دستگاه موتورسيکلت که گفته مي شود، قرار بوده از سوي تيم ترور اعزامي رژيم ايران به تايلند  مورد استفاده قراربگيرد، را پيداکرده است.
 به گزارش روزنامه «بانکوک پست»مورخه ۳۰ بهمن ۱۳۹۰- صاحب يک مغازه گفته بود که يک دستگاه موتورسيکلت از نوع هوندا از روز سه شنبه گذشته در برابر مغازه او پارک شده و کسي سراغ آن نيامده است. اين مکان در نزديکي همان جايي است که فرد متهم با بمب هاي خود، ابتدا به يک راننده تاکسي و سپس به دو نفر از نيروهاي پليس بانکوک حمله کرد .

دستگاه حاکميت و نظام و سيستم اداره کشور ديکتاتورها و رفتار اطرافيانشان چيزي شبيه يک تاتر کمدي است. اگر اين داستان در صحنه تاتر اتفاق بيفتد بدون ترديد تماشاچيان از خنده اشکشان در مي آيد. اما متاسفانه مشکل در اين است که اين داستان نه در صحنه تاتر که در صحنه اجتماع اتفاق مي افتد و مردم نيز علاوه بر تماشاچي بودن جزو بازيکنان اين تاتر کمدي – تراژدي هستند. دو سال پيش در جريان اعتراضات مردم به تقلبات گسترده در به اصطلاح انتخابات رياست جمهوري نظام فاسد آخوندي، مردم معترض به دستور مستقيم خامنه اي به خاک و خون کشيده شدند. دوربينها صحنه هاي دلخراش شهادت مظلومانه جوانان را در خيابانها براي هميشه ثبت کردند.  بسياري از دستگير شدگان در زير شکنجه زندانبانان در زندانهاي قرون وسطايي به شهادت رسيدند. در اثر فشار افکار عمومي داخلي و بين المللي، تعدادي از مسئولين زندانها و قوه قضائيه و از جمله قاضي جنايتکار مرتضوي از بابت همين کشته شدگان زير شکنجه ظاهرا از کار برکنار شدند. اما حالا آخوندها و پاسداران  همدست خامنه اي جنايتکار راست راست توي چشم مردم نگاه مي کنند و بي هيچ احساس شرمي نه تنها آن بلاهايي را که بر سر جوانان و مردم معترض آوردند انکار مي کنند که تازه طلبکار هم هستند و مردم را به "دروغگويي و شهيد سازي" متهم مي کنند. راستي که اگر در تاتر اين اتفاق مي افتاد تماشاچيان از خنده ريسه مي رفتند. 
خبر گزاري حکومتي فارس از سخنراني آخوندي بنام "مجتبي ذوالنوري جانشين سابق نماينده ولي فقيه در سپاه" گزارش کرده و افاضات اين آخوند جنايتکار را که در جمع طلاب استان کهکيلويه و بوير احمد بيان شده نقل کرده است. از اظهار لحيه هاي فيلسوفانه ذوالنوري که ظاهرا پايگاه اطلاع رساني هم دارد، نظير اينکه:

در اخبار آمده بود که کاخ سفید رفراندم بشار اسد برای قانون اساسی جدیدش را « خنده دار» توصیف کرده است.  اما سخنگوی کاخ سفید که اعلام کننده این خبر بود دیگر توضیح نداد که این رفراندوم آیا مثلا از وعده آمریکا به ساکنان اشرف برای حفاظت از  آنها در مقابل تحویل گرفتن سلاحهایشان و بعد واگذاری این « حفاظت» به گزمه های مالکی, یا –بازمثلاً- از دو سال «بررسی»  وزارت خارجه آمریکا برای تعیین تروریست بودن یا نبودن سازمان مجاهدین, به رغم احکام قاطع دادگاههای اروپایی و آمریکایی در این مورد, کمتر خنده دار است, همان قدر خنده دار است  یا بیشتر خنده دار است.
شک نباید کرد که انجام این رفراندم برای بشار اسد دستاویزی است برای تظاهر به اصلاح طلبی در انظار خارجیان و همزمان تشدید سرکوب خونین قیام کنندگان سوری با کمک مالی, تسلیحاتی و عملی رژیم ایران.... و لابد تایید وتشویق دولت روسیه. 
اما « خنده دار» خواندن مقدمه چینی برای فاجعه آفرینی ( یا شاید بهتر باشد بگویم به اوج رساندن فاجعه یی که به روند روزمره زندگی مردم سوریه بدل شده). حکایت از طنَازی  خاصی می کند که به « امپراتوری » ها تعلق دارد. تاریخ دانان گفته ا ند که در امپراتوری روم در عهد باستان هم نرون محض خنده و برای انبساط خاطر از تماشای شعله ها, شهر رم را به آتش کشید. حالا هم که به لطف خلف وعدهً امپراتوری پُست مدرن و بخصوص تلاشهای فراوان نمایندهُ ویژه اش , آقای « تسهیل کننده» ( قدیمی ها می گفتند مُسهل) وضع اشرف و ساکنانش ممکن است به سوی فاجعه پیش برود, لازم است بدانیم آیا این وضع هم اکنون به آستانه « خنده داری» رسیده یا از آن رد شده است؟ و اگر از آستانه گذشته و به طور رسمی خنده دار شده است, آیا باید اول به وضع خودمان بخندیم, بعد به رفراندم بشار اسد, یا بالعکس. باید یادمان باشد که جواب این سوالها را از  آقای مسهل –که متاسفانه تا کنون چیزی جز یبوست مزمن امپراتوری را نمایندگی نکرده- طلب کنیم.
اين تصور كه  ” مگر علي كشتگر هنوز هم زنده است؟! او يك مرده سياسي است و به مُرده كه چوب نمي زنند!” به باور من تصوري اشتباه است. همچنين نبايد سابقه  همكاري وي با جمهوري اسلامي در گذشته دور   بر روي موضع جنايتكارانه اخير وي در واكنش به يك دروغ ”آخوندي – گوبلزي” رژيم آخوندها و حاميان سياسي و خبر يشان سايه بيافكند و چنين برداشتي شود كه  كشتگر و امثالهم  سابقه شان روشن است و سرنوشتشان با جمهوري اسلامي گره خورده و طبيعي است براي حفظ و بقاي اين رژيم و منافع حقيرشان  موضعي بغايت ضد انقلابي عليه نيروهاي انقلابي  بگيرند  و  اين چيز جديدي نيست و كاملا طبيعي است!
 زيرا موضع علي كشتگر در شرايطي است كه ماشين ترور رژيم در داخل و خارج از ايران به عُرياني خود را عيان نموده و جامعه ايرانيان بويژه نيروها و جريانات مبارز و آزاديخواه لازم و ضروري است نسبت به اقدامات تروريستي رژيم هشيار بوده و ماموران و مزدوران و مبلغين رژيم را بيش از پيش براي افكار عمومي افشا و منزوي نمايند . 
 در شرايطي است كه ساكنين اشرف بعد از دو قتل عام وكشتار همچنان در محاصره و   تحت فشار ظالمانه و در معرض خطر و تهديدات تروريستي رژيم و مزدوران عراقي اش هستند .

در يکي از جلسات  دروني جبهه پايداري گفته شد: “خاتمي در جلسات دروني اصلاح طلبان به ۱۰ دليل شرکت رسمي در انتخابات را به ضرر خودشان دانسته اشت. دلايل خاتمي عبارت است از:
۱)     سازمان راي مردمي و اجتماعي اصلاح طلبان فرو پاشيده شده است.
۲)        اگر در اين انتخابات گسترده بياييم و آن را هم ببازيم براي هميشه نابود مي شويم.
۳)        ساختار و تشکيلات منسجم براي کار تشکيلاتي نداريم و ارتباط تهران با استانها قطع است. احزاب مشارکت و مجاهدين (انقلاب اسلامي) هم منحل شده اند.
۴)        هيچ اصلاح طلب از جان گذشته، ريسک پذير و هميشه در صحنه نداريم.
۵)        نظام اجازه نمي دهد آدم هاي موثر ما بيايد. در اين صورت عرصه رقابت هم بر ما تنگ شده است.
۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه



رسانه حکومتي  فارس (خبرگزاري پاسداران) در ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ خبر داد که وزير دفاع، سرتيپ پاسدار احمد وحيد دستجردي را از جانشيني وزير دفاع عزل و طي حکمي سرتيپ پاسدار بکائي را به جاي او معرفي کرد. ولي اندکي بعداز انتشار خبر آنرا از روي اين رسانه حذف کرد. 
احمد وحيد دستجردي کيست؟
احمد وحيد دستجري متولد ۲۵ ديماه ۱۳۳۲ از اصفهان است.
سرتيپ پاسدار احمد وحيد دستجردي از عناصر بالاي اطلاعاتي – نظامي رژيم آخوندي است که در حال حاضر مسئوليت هاي اطلاعاتي – نظامي زير را دارد
رييس اطلاعات دفتر رهبري
 نايب رييس هيات مديره شرکت سايپا
عضو هيات مديره گروه خودروسازي بهمن (متعلق به بنياد تعاون سپاه) 
عضو هيات مديره شرکت صدرا 
سرتيپ پاسدار رستم قاسمي وزير نفت در ۴ بهمن ۱۳۹۰ پاسدار احمد وحيد دستجردي را رئيس صندوق بازنشستگي نفت منصوب کرد.
بعد از فتواي مرگ سلمان رشدي در ۲۵بهمن ۱۳۶۷ , که خميني شخصاً آن را براي مهار نظامش بعد از زهر آتش بس اعلام کرد، هيچ کدام از مقامهاي رسمي و به ويژه مقامهاي درجه اول نظام آخوندي، بعد از مرگ او تا کنون, به طور رسمي و علني, از عمليات تروريستي حمايت نکرده بودند. در اين مدت, اگر چه رژيم از حزب الله و گروههاي تروريستي, بي وقفه, پشتيباني مي کرد, ولي در اعلام علني, اين گونه پشتيبانيها را سياسي و معنوي قلمداد مي کردند و  حمايت از عمليات تروريستي يا کمک تسليحاتي به گروههاي تروريستي را,  علناً نپذيرفته بودند. امّا, خامنه اي, براي نخستين بار,  در روز جمعه ۱۴بهمن ۱۳۹۰, به طور رسمي و علني, اعلام کرد که در جنگ ۳۳ روزه و ۲۳ روزه حزب الله لبنان با اسرائيل, به طور مستقيم, شرکت داشته است. 
به گزارش خبرگزاري فارس، روز سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۰ آخوند محمّدي گلپايگاني, رئيس دفتر خامنه اي, که در مراسم روز نيروي هوايي سخنراني مي کرد، با اشاره به رَجَزخوانيهاي خامنه اي در نماز جمعه ۱۴ بهمن ۱۳۹۰, مدّعي شد که «جان بر کفان خامنه اي در دنيا منتظر ايما و اشاره آقا (خامنه اي) هستند، تا اجراي فرمان کنند».

اينهم گزارشي از تعميق جنگ گرگها، ولي فقيه نمي داند کدام سوراخ را ببندد ، نظامش هم رو به قبله شده وهم آش ولاش روي تخت جراحي، نه درمان پذير است ونه ديگر قابل تحمل، الان براي خامنه اي کدام تضاد فوري تر است ؟ بنظر مي ايد که بن بست هم دقيقا در اين سوال  بر جسته مي شود نه راه پيش دارد ونه پس !؟ 
آخوند ذوالنور: ذات پليد و تومور بدخيم جريان انحرافي نيازمند شيمي درماني است
وي خاطرنشان کرد:‌ در حالي که هيچ کجاي دنيا اپوزسيون از داخل خود نظام و حاکميت نيست، اما سيستم دانشگاه آزاد اعلام کرده بود هر دانشجويي که در راهپيمايي ۹ دي شرکت کند مشروط و مرود مي‌شود.
خبر گزاري حکومتي فارس۲۸ بهمن: يک کانديداي انتخابات مجلس گفت: جريان انحرافي را توموري بدخيم با ذاتي پليد معرفي کرد و يادآور شد: بايد با شيمي ‌درماني مانع رشد اين تومور شويم،‌ بايد از تحقق اهداف جريان انحرافي جلوگيري کنيم و عقبه و پشتيبان اين جريان را از بين ببريم.

گفتم عيادت، يک سري هم خوب است برويم عيادت آقاي سعيد مرادي که دو پاي خود را در انفجار تايلند از دست داده!! (راستش من بعد از يک عمر و نيم نويسندگي هنوز وقتي به «از دست دادن پا» ميرسم، دلم ميخواهد دوتا از اين علامت ها جلوش بگذارم!! تازه اين خوب است، وقتي ميرسم به اينکه کسي «يک دست خود را از دست داده!!!» مجبورم سه تاش کنم تا اينکه ميرسم به اينکه «در اين حادثه هر دو دست خود را از دست داد!!!!» اينجاست که فکر ميکنم بايد يک فکري براي فارسي نويسي خودم و رسانه هاي ايراني بکنم.) 
بهرحال کسي که با نارنجکِ خودش، دو پايش از بين رفته، عيادت کردن و دلداري دادن دارد. آدم دلش برايش ميسوزد. بايد هم نصيحتش کرد که ديگر از اين کارها نکند، عرضه اش را ندارد. علائم زوال جمهوري اسلامي فقط رهبري خامنه اي و رياست جمهوري احمدي نژاد نيست، تروريست هاشان هم ديگر آن لياقت سابق را ندارند. آدم دست و پا چلفتي را روي پارتي بازي و خاصه خرجي ميفرستند برود تايلند اسرائيلي ترور کند! حالا مي بيني مثل گوسفند قرباني خونين و مالين کنار خيابان بانکوک افتاده منتظر آمبولانس است.

گفتن بسيار نه از نغزي است
ولوله طبل از بي مغزي است
از خدا پنهان نيست از شما هم نباشد ، انگار اين آخوند دژخيم مصلحي وزير بدنام وزارت اطلاعات خامنه اي بو برده که غزل بر کناري و جراحي او از بيت ولي فقيه سروده شده ودر نوبت مهندسي انقباض است که اينطوري در اين يکي ودو ماه اخيرباهمت مضاعف ضمن اعتراف به حال نزار رژيم  به پرت وپلا گوئي وشامورت بازي روي آورده .معلوم نيست که وزير اطلاعات وامنيت نظام است يا جار زن نا اميدي در کل نظام که بي حساب وکتاب همينطوري  براي اينکه ثابت کند که غلامي حلقه بگوش  ودژخيمي ذوب شده در ولايت وغني شده در سرکوب وتروريست است سخنراني و مصاحبه و...انجام مي دهد .آخر تا آنجا که رسم مديران وسران دستگاههاي اطلاعاتي وامنيتي در همه کشورهاي دمکراتيک مي باشد ، کمتر حرف مي زنند وکمترشاخه و شانه مي کشند، اما اين موجود تقريبا بطور مستمر به شانتاژ وتهديد و...مردم و مخالفان ولي فقيه پرداخته وگوئي که معتاد به فرافکني و ارعاب است. يک روز مي گويد که همه چيز در مشت است وايران امن ترين کشور و...است  بعد از چند روز ۱۵ نقطه آسيب پذير رژيم آخوندي را لو مي دهد دوباره پس از مدت کوتاهي با جيغ بنفش دم ازجديت فتنه و نفوذ و اختلال دشمنان نظام در نمايش انتخابات مجلس آخوندي را علم مي کند.حالا هم جديدا با وحشت وسراسيمگي بي سابقه اي پس از شکست بسيج آخوندي ساخته ۲۲ بهمن ومتعاقبا قيام سالگرد۲۵ بهمن از "...جنگي تمام‌عيار و همه‌جانبه عليه جمهوري اسلامي ..." خبر مي دهد، بد نيست آخرين وضعيت رو به سقوط نظام را اززبان "اين مقام امنيتي" غش سر پا کرده خامنه اي بخوانيم:

روز ۱۷ فوريه ۴۰۰ تن از ساکنان اشرف، براي ابراز حسن نيت به کمپ ليبرتي عازم رفتن به ليبرتي شدند، هر چند در جريان اين انتقال آنها از بسياري از حقوق اوليه خود محروم شدند و بسياري از حداقلهاي ضروري از آنها دريغ شد.
 اما به توصيه و اقدامات گسترده خانم رجوي،  آنها با اين جابجايي موافقت کردند.
آنها اجازه نيافتند پيشاپيش از ليبرتي بازديد کنند.
آنها از انتقال بسياري از اموال منقولشان محروم شدند و  تنها اجازه يافتند ۱۰ خودرو از حدود ۱۵۰ خودرو خودشان را با خود ببرند.
 آنها از آزادي تردد در ليبرتي محروم هستند. 
مساحتي که در ليبرتي در اختيار آنها قرار دارد، کمتر از يک و نيم درصد اشرف است و از همه مهمتر در اين محيط بسيار کوچک ايستگاه پليس و شمار زيادي پليس مستقر هستند.
واضح است که اين جابجايي در شرايطي که ساکنان اشرف طرح پارلمان اروپا براي انتقال به کشور ثالث را پذيرفته بودند، اساسا هيچ موضوعيت نداشت. 

 ثائر الناشف، سخنگوي ارتش آزاد سوريه در يک روشنگري تکان دهنده گفت ارتش اسد امروز از سلاح رو سي و از سلاح ايراني استفاده ميکند. وي گفت يکي از افسران اطلاعات امروز خبري به من داد وگفت الان بشار اسد برخي از افسران شيعه ارتش مزدور خودش  را با اعضاي سپاه پاسداران ايران عوض کرده تا بيشترين سرکوب را به اجرادر آورد.
به گزارش تلويزيون الجزيره ۲۵ بهمن ۱۳۹۰- ثائر الناشف، سخنگوي ارتش آزاد سوريه در استوديو دوحه: ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياءً عندربهم يرزقون. در اين لحظات تنها بايد در برابر هر سوري که براي دفاع از ملتش و وطنش شهيد شده ا ست، سر تعظيم فرود آورد. الان از همه کساني که شاهد اين برنامه هستند، از مردم عرب و اسلامي ميخواهم که براي ارواح شهدا انقلاب شرف، انقلاب سربلندي و انقلاب  مردم در جنگ برافروخته عليه دشمنان از باندهاي کفتار و گرگ سوره فاتحه قرائت کنند و به روانهاي شهداي انقلاب عزت و سربلندي درود ميفرستم(وي بلند ميشود و سلام نظامي ميدهد ـ م).

نظامهاي ديکتاتوري وقتي مي بينند قادر به حل مسئله اي اعم از سياسي و يا اجتماعي و اقتصادي نيستند، به زعم خود ديکتاتور و همدستانش سريع ترين و ساده ترين راه حل را انتخاب مي کنند؛ پاک کردن صورت مسئله. اين عمل قبل از هرچيز بيانگر ترس و وحشت اين نظامها از عريان شدن حقيقت حضور شوم آنها، که خود را در مسائل و مشکلات مختلف سياسي و اقتصادي و اجتماعي و غيره نشان ميدهد، مي باشد. نظامهاي ديکتاتوري به زعم خود نمي خواهند  مردم بفهمند که اکثر مشکلات موجود در کشور و جامعه، در يک کلام حاصل حضور ديکتاتوري است. و در ايران ما تقريبا همه مشکلات؛ از سياسي و اجتماعي گرفته تا اقتصادي و فرهنگي ناشي از حضور نظام آخوندي- مذهبي ولايت فقيهي و قانون اساسي به غايت ارتجاعي اين نظام است. 
از جمله دستاوردهاي شوم نظام ولايت فقيهي براي مردم ما فقر و اعتياد فراگير است. درست بر عکس وعده هاي فريبنده خميني دجال در مورد ريشه کن شدن اين پديده هاي شوم توسط نظام آخوندي، اين پديده ها و بخصوص فقر در ايران فراگير شده است. نزديک به هفتاد درصد مردم در زير خط فقر زندگي مي کنند. علت هم چيزي جز ديکتاتوري مذهبي و مديريت نالايق سيستم ها و دستگاه هاي اداره اقتصاد کشور توسط مشتي فرصت طلب و عقب افتاده فکري وابسته به ولي فقيه نيست. و بنابر اين چيزي که کاملا طبيعي به نظر مي رسد اين است که راه حل همه ي اين مشکلات چيزي جز سرنگوني تمام و کمال نظام ديکتاتوري آخوندي و جايگزيني آن با يک بديل سکولار دموکراتيک مبتني بر راي واقعي مردم نيست. 
۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

 در رد شايعات اختلاف افکنانه 
مهديه گلرو دانشجوي در بند در پيامي که از زندان ارسال داشته است از ايجاد جامعه اي کوچک در درون زندان مي گويد که در آن زندانيان سياسي زن در غم ها و شادي هاي هم شريکند. از جامعه اي که در آن تحمل آرا مخالف وجود دارد و احترام و محبت فراموش نمي شود.
متن کامل پيام مهديه گلرو بدين شرح است:
با سلام به دوستاني که اين چند خط را با چشم هايشان متبرک مي کنند.
اين روزها اخبار ناراحت کننده اي به من رسيده است که لازم دانستم چند نکته را خطاب به دوستانم به عرض برسانم، ما زنان سياسي با همه تضادها در آرا و اختلاف نظرات توانسته ايم در کنار يکديگر با مسالمت زندگي کنيم و با تلاش جامعه اي را که در دلهايمان آرزو داريم به صورت کوچکتر ايجاد سازيم، جامعه اي که در آن تحمل آرا مخالف را داشته باشيم و احترام و محبت را فراموش نکنيم، از غم يکديگر غمگين و در شادي ديگري شريک شويم، لذا از دوستاني که تلاش ما را براي ديدن چنين فضايي نديده اند و يا ناديده مي گيرند تقاضا دارم تا از هرگونه اظهار نظري خود داري کرده و اخبار مربوط به اين مسايل را از خانواده ها جويا شوند و به مسايل غير واقعي و حاشيه اي که تنها دوستان را غمگين و دشمنان را شاد مي سازد دامن نزنند.
سايت ايران اينترلينك كه گرداننده ان مسعود خدابنده مي باشد و 
از وي به عنوان مشاور دولت مالكي! بارها در تلويزيون بي بي سي فارسي نام برده شده و بارها براي بستن كمپ اشرف و همكاري با دولت عراق و جمهوري اسلامي به عراق سفر كرده و تصاوير اين سفرها و ملاقاتها و نشست و بر خاستها در سايت هاي وزارت اطلاعات به فور يافت مي شودر در مطلبي در تاريج 18 فوريه  با عنوان     مواجب بگيران فرقه رجوي همه به خط شدند» به قلم  ... محمد کرمي، نقل از   وبلاگ عياران  منتشر كرده كه  نويسنده مطلب خطاب به شماري از هنرمندان و روشنفكران ميهنمان مي نويسد: 

, تعدادي تحت عنوان روشنفکر و هنرمند ، نويسنده ……… در نامه اي خطاب به دبيرکل به سوز و گداز افتاده اند و از روي پيسي همان اطلاعيه را که در يک ماه گذشته چند بار مريم قجر عضدانلو آمده به نمايش گذاشته و کلي عجزولابه کرده و ديده خريداري ندارد . الان آن را بنام هنرمندان، روشنفکران ….. دارند قلقله مي كنند.) منظور اين  بي سواد قر قره است( سوال اصلي اينجاست ايا اين از اين افراد که نام برده شده واقعا روشنفکر و هنرمند هستند ؟ آيا اين افراد واقعا ايراني هستد ؟ من به شخصه بر سر اينکه اين افراد ايراني باشند شک دارم بنا بدليل اينکه هر ايراني شرافت مندي به خاطر  تحريم هاي که بر عليه مردم ايران شده و مردم ايران را هدف مستقيم قرار داده است اين شيوه تحريم را محکوم کرده اند . چطور مي شود 72 ميليون نفر بخاطر تحريم ها تحت فشار باشند از اين آقايان و خانم هاي ايراني نما صداي در نيايد اما الان به يک باره صف کشيده اند و دارند اطلاعيه هاي مريم قجر عضدانلو را قلقله(قرقره) مي کنند.چرا تا بحال اين افراد يک مورد از کارهاي تروريستي که در داخل ايران انجام شده را محکوم نکرده اند بخصوص پنح دانشمندي که اخيرا ترور شده اند. آيا اين عمل کرد آنها سوال برانگيز نيست ؟ دقيقا اين طظور( منظور ايشان تصور است! بي سوادي هم دردي است.) است . اين بار ارباب آنها از اين طور خواسته است .اين افراد تحت نام هنرمند و روشنفکران خو را به پول فروخته اند و براي پول به فرقه خيانت و جنايت کار رجوي همدم و همکار شده اند . 
لينك نامه شماري از هنرمندان  و روشنفكراني ايراني  مانند :
دكتر منوچهر هزارخاني, دكتر اسماعيل خويي, هادي خرسندي, هوشنمد عقيلي, گيسو شاكري , آندرانيك ساطوريان , پرويز  صياد )صمد( رضا دقتي  و.... خطاب به بانكي مون ضيمه مي باشد.  تا بيشتر با كسي كه مدتي پيش نسبت به افشاگري آقاي جوانمردي در مورد بسيجي نبودن شهيد صانع ژاله اعتراض مي كرد و همكارانش    آشنا شويد 

خبرگزاري آسوشيتدپرس – ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ – ۱۸ فوريه ۲۰۱۲ اعضاي يک گروه تبعيدي ايراني روز شنبه با نارضايتي از کمپ خودشان در شمال غربي عراق به پايگاه خالي نظامي در بيرون پايتخت رفتند. اين اقدام بعنوان يک نمايش حسن نيت صورت گرفت تا آنها بتوانند نهايتا بصورت صلح آميز کشور را ترک کنند.
اين اولين گروه از بيش از ۳۳۰۰ عضو سازمان مجاهدين خلق ايران است که بمدت ۳ دهه زندگي کرده اند.آنها تحت فشار دولت عراق- که ارتش آن در آوريل گذشته به اشرف هجوم بردو براثر آن ۳۴ نفر از تبعيديان کشته شدند-کمپ را ترک کردند.
سازمان ملل نيز خواهان انتقال تبعيديان به پايگاه نظامي ليبرتي درخارج از بغداداست, جايي که بتوانند براي بررسي استحقاق شرايط پناهندگي مورد اسکرين (بازپرسي همه جانبه) قرار گيرند و ظاهرا مورد حفاظت بهتري قرار گيرند. 
پروسه جابجايي تبعيديان به محل جديد با تنش پيش رفته و طي ماههاي اخير آغاز شده است. سربازان عراقي تبعيديان را تقريبا براي تمام طول روزقبل ازخروج از اشرف بازرسي کردند و مجددا قبل ازاينکه به آنها اجازه ورود به ليبرتي داده شود مورد بازرسي قرار گرفتند. 
اعضا از بابت ترک خانه شان, که آنرا تبديل به يک شهرکوچک با پارکها و دانشگاه کرده بودند در عوض رفتن به يک پايگاه نظامي متروکه ناخشنود بودند.

عراق اولين دسته ۴۰۰ نفري ايرانيان مخالف را روز شنبه از پايگاهي که در دوران صدام حسين ساخته شده بود تخليه کرد. اولين قدم به سمت خارج کردن تمامي اين گروه از خاک عراق ،بغداد- رويتر ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ ( ۱۸ فوريه ۲۰۱۲ )
مجاهدين خلف ايران، گروهي که به سرنگوني حاکمان مذهبي فراخوان ميدهد، در کمپ اشرف پناه گرفته بودند که در ۶۵کيلومتري (۴۰مايلي) از بغداد قرار دارد که در سال ۱۹۸۰-۱۹۸۸ در دوران جنگ عراق انجام شد. 
اشرف الان ۳۰۰۰ نفر را در خود جاي داده است. 
با اکثريت شيعه عرق که بعد از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ به قدرت رسيدند، بغداد روابط نزديکي با همسايه شيعه اش ايران برقرار کرد و سازمان مجاهدين ديگر در آنجا مورد استقبال قرار نمي گيرد. 
واضح است که براي ساکنين کمپ اشرف آينده اي در داخل عراق متصور نيست. براي آنها ساده نيست که محل خود را ترک کنند و من معتقدم که اين تنها راه حل صلح آميز است، اين را فرستاده ويژه UN در عراق مارتين کوبلر کمي بعد از اينکه ساکنين اشرف به «سايت ترانزيت» در يک پايگاه وسيع نظامي سابق آمريکا رسيدند گفت. 

۱۰ساعت است ۴۰۰ تن از ساکنان اشرف  در صف  بازرسي ماموران عراقي هستند.درحاليکه شما اصرار داشتيد اتوبوس ها بايد تا قبل از غروب آفتاب حرکت کنند، بازرسي آزار دهنده و غيرمعمول و کين توزانه براي چيست؟ انتظار ميرفت آقاي کوبلر در کرسي نماينده ويژه دبيرکل به عامل فشار حکومت عراق بر مجاهدان اشرف نشود.

در عکس نخست لاجوردي در حضور خبرنگار و عکاس «کنکرت» پاي دختر هفده ساله را به زندانيان مجاهد که جوانترين آنها 14 سال بيشتر ندارد نشان مي‌دهد و مي‌گويد: «ببينيد درباره اينجا چه مي‌نويسند!» منظورش اين بود که دروغ درباره شکنجه و اعدام مي‌نويسند.
در عکس دوم لاجوردي که «کنکرت» از او به عنوان «جلاد تهران» نام مي‌برد در ژستي سخيف و نمايشي به همان زندانيان «بيسکويت» تعارف مي‌کند! اين زندانيان همگي اعدام شدند.

بغداد ۱۷ فوريه ۲۰۱۲ (خبرگزاري فرانسه)
يک افسر عراقي و يک مشاور حقوقي تبعيديان روز جمعه گفتند که بازرسي اعضاي اپوزيسيون ايراني خروج آنها از کمپ عراق براي يک سايت مورد تاييد سازمان ملل نزديک بغداد را به تاخير انداخت.
يک گروه ۴۰۰ نفري از ايرانيان مخالف رژيم تهران قرار بود روز جمعه کمپ اشرف در شمال بغداد را به مقصد يک مکان جديد به نام کمپ ليبرتي ترک کند که بخشي از پروسه با هدف باز اسکان آنها در خارج از عراق است.
اين حرکت برنامه ريزي شده قسمتي از موافقتنامه بين سازامن ملل متحد و عراق است که در ۲۵ دسامبر بعد از صحبتهاي مفصل به آن رسيدند و تحت آن ۳۴۰۰ نفر از اعضاي گروه اپوزيسيون سازمان مجاهدين خلق ايران کمپ اشرف را که دولت عراقي گفته است در ماه آوريل بسته ميشود ترک ميکنند.
يک افسر عراقي به خبرگزاري فرانسه جمعه شب گفت: "۴۰۰ نفر يک عدد بزرگي است و ما هنوز داريم متعلقات آنها را بازرسي ميکنيم."
اين افسر عراقي گفت: "ما همچنين به دلايل امنيتي خواستار پشتيباني هستيم زيرا ما نگرانيم که آنها را از استان ديالي به بغداد با تعداد کمي سرباز جا به جا کنيم."
بهزاد صفاري، مشاور حقوقي ساکنان کمپ به خبرگزاري فرانسه از طريق تلفن گفت که بازرسي ها از ساعت ۲ بعد ازظهر شروع شد و بيش از ۳۰۰ نفر تا ساعت ۱۰:۳۰ بازرسي شده اند.
روشن نيست که آنها چه زماني کمپ را ترک خواهند کرد.
صفاري که پيش از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ توسط آمريکا به کمپ وارد شده بود و با اين گروه به کمپ ليبرتي نزديک فرودگاه بغداد سفر خواهد کرد گفت: "آنها همه وسائل، تک تک وسائل را بازرسي کردند."
او گفت که نيروهاي عراقي به وسائلي مانند دوربينها و چاقوهاي آشپزي اعتراض داشتند که اين امر باعث طولاني شدن پروسه شد.
صفاري گفت: "اين نشان ميدهد که آنها ميخواهند سختگير باشند. اين انتظار طولاني بوده است."

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

به گفته وزير اطلاعات جمهوري اسلامي، اينترنت ساخته «سرويس‌هاي اطلاعاتي» و گسترش شبكه‌هاي اجتماعي اينترنت، تهديدي جديد عليه نظام است. حيدر مصلحي همچنين از «فردي خودي» که قحطي را پيش‌بيني کرده بود، انتقاد کرد.
وزير اطلاعات جمهوري اسلامي روز پنج‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۰ در همايش «مسجد، حماسه حضور دشمن‌شكن» درباره تهديدهاي جديد و نوين عليه نظام ايران گفته است: «در جريان اتفاقات سال ۸۸ در تهران‌پارس خانمي را دستگير كرديم كه با 
پاي شكسته پاي اينترنت نشسته بود و جمعيت ۵۰۰ ـ ۶۰۰ نفري دختر و پسر را از طريق اينترنت براي رفتن به كف خيابان‌ها هدايت مي‌‌كرد. پس تهديدهاي جديد مقابله جديد مي‌‌طلبد.»
وزير اطلاعات جمهوري اسلامي افزود:« اينترنت ساخته سرويس‌هاي اطلاعاتي است، چون اطلاعاتي به شما مي‌‌دهند كه در واقع آن چيزي كه شما مي‌‌خواهيد نيست، بلكه آن‌چه كه خود مي‌‌خواهند به شما مي‌‌دهند و اطلاعات شما را مي‌‌گيرند.»
حيدر مصلحي مثال آورد:«وقتي شما در گوگل كلمه نور را مي‌‌زنيد، انتظارتان اين است كه مثلا آيات و روايات سوره نور يا مباحث علمي مربوط به نور براي شما بيايد ولي اين‌گونه نيست بلكه متناسب با كشور و فرد طراحي شده كه چه چيزي در پي جست‌وجو بيايد. مثلا وقتي اين كلمه نور را مي‌‌زنيد، چيزهايي كه در تهران و ‌اصفهان مي‌‌آيد يک‌‌جور نيست.»
خبرگزاري‌هاي ايران روز شنبه (۲۲ بهمن/۱۱ فوريه) خبر داده بودند که «دسترسي بيش از ۳۰ ميليون کاربر ايراني به سرويس‌هاي پست الکترونيکي مسدود شده است.»
۱۳۹۰ بهمن ۲۷, پنجشنبه

عالیجناب بانکیمون، دبیر کل ملل متحد،
هم چنان که اطلاع دارید، در اواخر سال گذشته  (۲۰۱۱) توافق نامه یی بین نماینده ملل متحد و دولت عراق به امضا رسید که موضوعش انتقال داوطلبانه ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی در نزدیکی بغداد بود. هر چند در گفتگوهای مربوط به این انتقال داوطلبانه، خود داوطلبان را شرکت ندادند، ولی ساکنان اشرف روایتی از آن را که آقای کوبلر به آنها عرضه کرده بود پذیرفتند و حتی برای نشان دادن حسن نیت خود در همکاری با هر راه حل مرضی الطرفین و مسالمت آمیز، با صرفنظر کردن از حق مسلم خود برای اقامت در مکانی که بمدت ۲۶ سال بطور قانونی در آن زیسته و بدست خود آنرا از یک بیابان بی آب و علف به یک شهر سرسبز و مدرن تبدیل کرده اند، اعلام کردند که نخستین گروه مرکب از ۴۰۰ تن از ساکنان به همراه اموال منقول و اتوموبیلهایشان آماده حرکت فوری به سوی کمپ لیبرتی هستند. از آن پس بود که دولت عراق ، زیر فشار شدید رژیم حاکم بر ایران ، کارشکنی در اجرای توافقنامه یی را که خود با نماینده ملل متحد امضا کرده بود، شروع کرد و تا کنون با ایجاد انواع ممانعت ها و محدودیت ها، در راه نقض تعهدش آن قدر پیش رفته که پروژه یی را که قرار بود انتقال پناهجویان از یک محل اسکان به محل دیگر باشد ، به یک برنامه انتقال اجباری مجرمانی که حق استفاده از اموال خود را ندارند به یک زندان تنگ ، فاقد وسایل زندگی روزمره و تحت مراقبت شدید پلیسی مجهز به انواع وسایل استراق سمعی و بصری تبدیل کرده است .
در چنین شرایطی، عدم موضعگیری یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان مایه نگرانی شدید ما امضاکنندگان زیر میباشد. این سکوت به مثابه تأیید نقض تعهدات توسط دولت عراق است و عدم موضعگیری صریح از سوی کمیساریای عالی پناهندگان به عنوان بالاترین مرجع بین المللی دفاع از حقوق پناهندگان در مقابل شرایط کنونی کمپ لیبرتی به معنای چراغ سبز برای به زندان فرستادن ساکنان اشرف و زمینه سازی برای کشتار بعدی آنهاست. 

منبع: ناسيون
 پليس امنيت مالزي مشخصات يك ايراني مظنون به شركت در حملات انفجاري  با بمب در روز سه شنبه در بانكوك را اعلام كرد.
مسعود صداقت زاده ساعت سه بعد از ظهر در كواللامپور دستگير  شد.
فرد مظنون قصد پرواز از مالزيا به تهران را داشت. وي پرواز 25 فوريه به قصد تهران را رزرو كرده بود.
روزنامه ليبراسيون چاپ پاريس، در گزارشي از دويست هزار سند موجود در وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي که برخي از آنها به خارج کردن پول و سپرده‌هاي مجتبي خامنه‌اي از بانک‌هاي خارجي مربوط مي‌شود، خبر داده است. همچنين سايت جرس، به نقل از منابع خبري خود در ايران، نوشته است:‌ «چندي پيش هياتي متشکل از ابراهيم رئيسي معاون اول قوه قضائيه، مصطفي پورمحمدي رئيس سازمان بازرسي کل کشور و حيدر مصلحي وزير اطلاعات با محمود احمدي‌نژاد رئيس جمهوري ديدار مي‌کنند و مدارک دخالت و دست داشتن اسفنديار رحيم مشائي رئيس دفتر رئيس جمهور در اختلاس سه هزار ميليارد توماني را به وي ارائه داده و مي‌گويند پرونده وي کامل است و از احمدي‌نژاد مي‌خواهند مشائي را برکنار کند تا به اتهام او رسيدگي شود. احمدي نژاد مي گويد: اشکال ندارد، اما بايد به همه پرونده‌هاي اختلاس رسيدگي شود. من اسناد و مدارک موثقي دارم که به موجب آن آقاي سيد مجتبي خامنه‌اي فرزند محترم مقام معظم رهبري رقم ناقابل (۱،۶۰۰،۰۰۰،۰۰۰ يورو - شانزده با هشت تا صفر) يک و شش دهم ميليارد يورو از بيت المال اختلاس کرده است. اگر متعهد مي‌شويد که به هر دو پرونده همزمان رسيدگي کنيد من با استعفاي مشائي موافقت خواهم کرد.» خبررساني درباره فساد مالي مجتبي خامنه‌اي در حالي است که چندي پيش نيز مصطفي تاج‌زاده گفته بود مجتبي خامنه‌اي شخصا پيگير پرونده وي و همسرش است. همچنين مهدي کروبي نيز در جريان انتخابات رياست جمهوري سال ۱۳۸۴ از دخالت فرزند رهبر جمهوري اسلامي در اين انتخابات خبر داده بود. طي اعتراضات دو سال‌ اخير ايران نيز شعارهاي بسياري عليه مجتبي خامنه‌اي از سوي مردم معترض سر داده شده است.

در ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ وزارت خارجه رژيم، وزراي خارجه کشورهاي هلند، اسپانيا، فرانسه، ايتاليا، يونان و پرتغال را به وزارتخارجه فراخواند و حسن تاجيک مديرکل اروپاي غربي با آنها ملاقات کرد،
رسانه هاي حکومتي رژيم، اين ديدار را بسبک آخوندي طوري گزارش کردند که انگار رژيم يک اولتيماتمي به آنها داده است. در حاليکه برعکس در اين ملاقات با سبک آخوند درخواست کرده بود که تحريم ها اجرا نکنيد حاضر به مذاکره است.   
به گزارشاتي  از اين ديدار توجه کنيد:
تلويزيون حکومتي پرس تي وي گزارش کرد: “جمهوري اسلامي ايران از روز چهارشنبه (۲۶ بهمن ، ۱۵ فوريه) صادرات نفت به کشورهاي هلند، اسپانيا، فرانسه، ايتاليا، يونان و پرتغال را قطع کرد. !! اين خبر امروز به سفيران اين شش کشور اروپايي که به وزارت خارجه احضار شده بودند، اعلام شد...“
شبکه حکومتي العالم در  خبر فوري در ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ خبر داد:  “ايران ادامه فروش نفت به ۶ کشور اروپايي را به تضمين پرداخت بهاي نفت، در چارچوب قراردادهاي بلند مدت مشروط کرده است.“
گروههاي بعدي، پس از تأمين اطمينان هاي حداقل، بويژه خارج شدن پليس از داخل کمپ ليبرتي به منظور ممانعت از هرگونه تنش و خشونت و کشتار مجدد ساکنان، خواهند رفت. خانم مريم رجوي رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران موافقت ۴۰۰ تن از ساکنان اشرف را براي انتقال به کمپ ليبرتي در اولين زمان ممکن اعلام کرد. او در ۲۵بهمن خواستار مداخله خانم کلينتون و تصميم نهايي درباره انتقال نخستين گروه از ساکنان اشرف به ليبرتي شده بود. روز گذشته خانم رجوي، پس از اطلاع از توصيه و اطمينان هاي خانم کلينتون وزير خارجه آمريکا، از ساکنان اشرف درخواست کرد اولين گروه ۴۰۰ نفري ساکنان اشرف در روزهاي آينده به کمپ ليبرتي بروند تا جايي براي ترديد در حسن نيت آنها باقي نماند؛ هر چند که با بردن کليه خودروها و اموال منقولشان موافقت نشده است.
 انتقال گروههاي بعدي پس از اعلام موافقت نماينده ويژه دبيرکل و دولت عراق، با اطمينان هاي حداقل، بويژه خارج شدن پليس از داخل کمپ ليبرتي به منظور ممانعت از هرگونه تنش و خشونت و کشتار مجدد ساکنان، صورت خواهد گرفت. اين براي امنيت و آرامش زنان از اهميت مضاعف برخوردار است.
۱۳۹۰ بهمن ۲۶, چهارشنبه

مجتبي  مرادي کشتي گير افتخار آفرين دزفولي, دارنده عنوان هاي قهرماني در مسابقات جهاني ترکيه و مجارستان به دليل فقر مالي به سمبوسه فروشي روي آورده است.
به گزارش سايت حکومتي مشرق در ۲۶ بهمن ۱۳۹۰  ، مجتبي مرادي روز سه شنبه ۲۵ بهمن در حالي که پشت يک دکه سمبوسه فروشي در ميدان بار فروشان دزفول مشغول کار بود, در گفت گو با ايرنا دليل اين اقدام را فقر شديد مالي عنوان کرد. و گفت: براي تامين هزينه هاي زندگي و نيز اردوهاي اعزامي ناگزير است که کار کند و بدليل نبود کار مناسب مجبور شده تا دست به سمبوسه فروشي بزند و مخارج زندگي خود را از اين طريق تامين کند.

نفس انتخابات در نظام رو به موت ولايت فقيه آخوندي هيچ مصداقي  ندارد الا بستن زنگوله پاي تابوت. اينرا خودشان هم اذعان دارند.حسين بازجو فتوامي دهد که اي اهالي اصولگرا خودتان انصراف دهيد وبگذاريد اين نمايش بدون شکستن رأي مهره هاي از قبل بر گزيده ولي فقيه به خوشي تمام شود وکار تقلب در آنرا پيچيده نکنيد تا مبادا فتنه اي از دل آن بيرون بزند.
پاسدارشريعتمداري در کيهان ولي فقيه ۲۳ بهمن:وقتي تعداد نامزدهاي اصولگرا و متعهد در يک منطقه چند برابر سهميه مجلس از آن منطقه است، حضور تمامي نامزدهاي اصولگرا مي تواند به شکستن آراء منجر شده و باعث شود افرادي که صلاحيت کمتري دارند به مجلس راه يابند.ضمن آن که انتخاب اصلح وظيفه همگان است. 
وي افزود؛ اگرچه بسياري از نامزدها بر اين باورند که در پي احساس يک تکليف شرعي قصد ورود به خانه ملت را دارند و اين احساس تکليف قابل تقدير است ولي پيشگيري از شکستن آراء نيز يک تکليف است بنابراين در برخي از موارد انصراف از نامزدي و کنار کشيدن به نفع اصولگراي اصلح هم مي تواند يک تکليف شرعي تلقي شود.....اگرچه مانند هميشه، ترکيب مجلس شوراي اسلامي و از جمله، ترکيب مجلس نهم براي دشمن از اهميت ويژه اي برخوردار است ولي در شرايط کنوني، اولويت دشمن در انتخابات، کاهش حضور مردم است. 
دادستان جنايتکارخامنه اي هم هشدار مي دهد که با هر کس که آب روي تنور نمايش مربوطه بريزد بر خورد مي کنيم

بایگانی وبلاگ

عنوان بایگانی وبلاگ