با پشتیبانی Blogger.

دنبال کننده ها

۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

در ايام كودكي و در فصل زمستان كه علاوه بر فصل برف بازي و بسياري روزها و گاه حتي يك ما ه تعطيلات مدرسه به دليل بارش برف سنگين بود, فصل قصه ها نيز  بود. قصه هاي بلند تلخ و شيرين شبهاي بلند زمستان, جز تك و توكي از ميان درس خوانده ها كه شش كلاس ابتدايي يا حد اكثر ديپلمي داشتند, راويان قصه هاي زيبا و شنيدني عموما بي سواد بودند ولي در پرورش و انتقال قصه هايي كه از پيشينان فرا گرفته بودند بسيار چيره دست و صادق بودند. گاهي خاطرات گذشته هم روايت مي شد و نام مصدق را با اسف و اندوهي تلخ و زنده باد مصدقي عميق از ته دل ورد زبان همه كساني بود كه آن ايام را به خاطر داشتند.  پدرم  هميشه از خاطرات گذشته و خاطرات دوران سربازيش برايمان مي گفت و چگونه مردم با فرياد زنده باد مصدق در سي ام تيرماه  ۱۳۳۱ به خيابان ريختند و قيام كردند. اكنون پنجاه و نهمين سالروز قيام مردم در روز  ۳۰ تير در پشتيباني از پيشواي نهضت ملي ايران دکتر محمد مصدق و بازگرداندن او  به نخست وزيري در سال ۱۳۳۱ است.

 ” در  بيست و پنجم  تيرماه سال ۱۳۳۱ دكتر مصدق  در اعتراض به توطئه هاي دربار فاسد شاه و استعمار که در  فعاليت دولت ملي او  کارشکني ميکردند و پيشبرد جنبش ملي شدن صنعت نفت را  با مانع روبرو ساخته بودند، استعفاي خود از نخست وزيري را اعلام کرد.
 شاه خائن که در محبوبيت روزافزون دولت ملي دکتر مصدق نابودي بقاياي سلطنت خودکامه خود را ميديد, پس از استعفاي دکتر مصدق فرصت را غنيمت شمرد و قوام السلطنه کهنه کارترين مزدور دربار و استعمار را به نخست وزيري منصوب کرد و با سرازير کردن  تانکها و زرهپوشهاي ارتش سرکوبگر خود به خيابانهاي تهران تلاش کرد زير برق سرنيزه و فضاي خفقان جنبش ملي مردم ايران را سرکوب کند. اما در روز سي ام تير، مردم دلير در شهرهاي مختلف ايران و بخصوص  تهران بپاخاستند و با قيام قهرمانانه خود  و با شعار «يا مرگ يا مصدق» نقشه هاي شوم  شاه و استعمار را در هم ريختند.
سرکوب خونين اين قيام که منجر به شهادت صدها تن از قيام کنندگان و مجروح شدن  قريب به هشتصد نفر گرديد, خللي در عزم ملت ايران ايجاد نکرد و در بعد از ظهر روز سي ام تير  استبداد و استعمار در برابر قيام ملي سي ام تير وادار به  عقب نشيني شدند  و  دکتر محمد مصدق به دست توانا و پرقدرت ملت ايران،  مجدداً به نخست وزيري باز گردانده شد. خاطره اين قيام غرورآفرين که نقطه عطفي در جنبش ضد استعماري مردم ايران  بود و ياد شهيدان آن, تا جاودان در تاريخ جنبش آزاديخواهانه مردم ما, خواهد درخشيد. همزمان با پيروزي بزرگ مردم ايران بر استعمار و دربار، عصر ۳۰ تير ۱۳۳۱ در بازگرداندن دکتر مصدق به اريکه قدرت، خبر پيروزي ديگري نيز به ايران رسيد. اين پيروزي به دنبال تلاش دکتر مصدق در اجلاس ديوان لاهه بود که پس از شکايت استعمارگران انگليسي براي ادامه سلطه بر صنعت نفت ايران، طي نطق مستدل خود از مظالم استعمار درايران پرده ‌برداشت و تاثيرعميقي بر هيأت داوري لاهه گذاشت. ديوان بين‌المللي لاهه برعدم صلاحيت خود در رسيدگي به شکايت انگليس از ايران رأي داده بود و با رسيدن اين خبر مردم ايران را شادي دو پيروزي بزرگ فراگرفت.
سي ام تيرماه همچنين يادآور يکي ديگر از فرازهاي تاريخ بيش از يک قرن جنبش آزاديخواهانه در وطن ماست. در روز سي ام تيرماه سال ۱۳۶۰ در تهران، در حاليکه خميني عزم بر سرکوب آزاديها و اعمال ديکتاتوري سياه, جزم کرده بود , رهبر مقاومت آقاي مسعود رجوي با بهره گيري از تجربيات خونبار مبارزات آزاديخواهانه معاصر ميهنمان، شوراي ملي مقاومت ايران را به مثابه ائتلافي از نيروهاي آزاديخواه، مترقي و مردمي و بعنوان تنها آلترناتيو دموکراتيک و مردم‌سالار براي جايگزيني  ديکتاتوري مذهبي و قرون وسطايي خميني  تأسيس نمود اکنون شوراي ملي مقاومت با رشد و اعتلائي همه‌جانبه  و با ترکيبي که گرايشات مختلف فکري، اجتماعي، سياسي و تنوعهاي قومي و مذهبي جامعه ايران را نمايندگي مي‌کند, نقش خود را به عنوان يگانه جايگزين دمکراتيک حکومت آخوندي بيش از هر زمان ديگر در صحنه داخلي و بين‌المللي به منصه ظهور رسانده است.”