۱۳۹۰ دی ۶, سهشنبه
راديو فردا که در رعايت موازين خبرنگارى و بيطرفى حرفه اى در مورد مجاهدين هم طراز و هم سطح خبرگزارى فارس و ايرنا ست ، در سايت خود مقاله ئ از فردى به نام مجيد محمدى پرداخته است که مطالعه ان خالى از تفريح نيست. أيشان که خود را جامعه شناس ناميده است با چيدن صغرى و کبرى از موضع ناصح و مجتهد علوم سياسى تلاش کرده است تا دوباره با مجاهدين به تسويه حساب سياسى بپردازد . بگذاريد تا به نکات پا يه ى بحث خارج اين عالم حوزوى نظرى بياندازيم
نظر سنجيهاي مستقل در اواخر دهه هفتاد نشان ميداد که در ميان گروههاي سياسي بديل جمهوري اسلامي، سازمان مجاهدين خلق داراي کمترين محبوبيت در داخل کشور بود.
نقطه شروع بحث عدم داشتن پايگاه مردمى مجاهدين است که به قول أيشان توسط بررسى هاى مستقل در اواخر دهه هفتاد در ايران صورت گرفته است . من فرض را بر اين ميگذارم که منظور أيشان از دهه هفتاد ، تاريخ هجرى شمسى است .
تا انجا که بر همه آشکار است ، در ان تاريخ حکومت اخوندى در ايران حاکم بوده و تمامئ سازمان مجاهدين خلق ، و هواداران ان محارب و مهدورالدم ، محسوب شده و هنوز هم ميشوند . اين نظر پرسى هائ مستقل !فاقد اعتبار علمى است و اين مجتهد حوزه جامعه شناسى هم ميداند.
اما هنوز جوهر قلم در نفى پايگاه مردمئ مجاهدين با تکرار ترجيع بند ارتجاعى وابستگى به رژيم سابق عراق خشک نشده است که استاد حوزه در چند پاراگراف بعد ، قلمش از جا در ميرود که بخش قابل توجهى از تاريخ معاصر کشورمان با اين سازمان عجين شده است .
داستان مجاهدين خلق از سوگناکترين بخشهاي تاريخ معاصر ايران است، مملو از خونريزي و اعدام و شکنجه و زندان و تبعيد. مجاهدين خلق در هر اثري در باب تاريخ معاصر خشونت در ايران فصلي قابل توجه را به خويش اختصاص خواهد داد،
يکى از شگرد هاى معمول اخوند ى در مفهوم ضد علمى ان اختراع کلمات از خود ساخته بدون تعريف واضح و شناخته شده است ، کلمات دهان پرکن مثل عقلانيت دينى و خود حق بينى و ... براى اين است که نويسنده خود را خيلى عالم و دانا و توانا جلوه دهد و خود را در فراز مستقل أکادميک بنشاند تا مبادا ذهن يک ادم عادى مثل من به خود جرات بدهد تا فقدان بنيادى منطق اين بحث را به أيشان ياد اورى کند . اما من عامى کمى ساده سئوال ميکنم چگونه ميتوان فاقد پايگاه مردمى بود و بخش قابل توجهى از تاريخ معاصر را به خود اختصاص داد؟
اخر چگونه ميتوان بدون بهره بردن از پايگاه مردمى از تاريخ سى سال شکنجه اعدام زندان و تبعيد جان به در برد ؟
همان طور که جناحهاي حکومتي در ايران در سه دهه اخير متحول شدند و برخي از آنها حتي در برابر ولايت فقيه ايستادند، مجاهدين خلق نيز تحول يافتهاند. اين تحول در سه سطح قابل مشاهده است؛
سطح اول تحول فردي اعضاست؛ البته آنها که در متن جوامع غربي زندگي کردهاند دچار تحول بيشتر و آنها که در گروههاي بسته زندگي کردهاند دچار تحول کمتري شدهاند.
تحول دوم تحول ايدئولوژيک است: مجاهدين خلق نظريه امپرياليسم و مبارزه با سرمايهداري را به طور کلي کنار گذارده، به نمادهاي ملي توجه بيشتري يافته و مذهب را بيشتر در حد يک عنصر پيونددهنده و هويتبخش نگاه داشتهاند.
تحول سوم، تحول سياسي است؛ آن دسته از اعضاي مجاهدين خلق که درغرب زندگي کردهاند در دو دهه اخير استفاده از فرايندها و رقابتهاي سياسي در جوامع دمکراتيک براي پيشبرد اهداف و عدم جزميت در برابر گروههاي سياسي غير ايراني را به خوبي فراگرفتهاند و تلاش مي کنند پاسخهاي سياسي متناسب را به تحولات اجتماعي و نگرشهاي نو در جامعه ميزبان پيدا کنند.
اما مجاهدين خلق هنوز تحولات درون نظام سياسي ايران و ديناميسم اين تحولات را جدي نميگيرند
تحولات در ديدگاهها و آرا و عقايد مجاهدين همواره در خدمت جنگاورى بيشتر بر عليه رژيم جنايتکار بوده است . اگر مجاهدين گول شعبده بازيهائ خاتمئ شياد و رفسنجانئ جنايتکار در مورد ميانه بازى هائ رژيم را نخورده اند و حاضر نشده اند در اين سياه بازيهاى اخوندى از خواست سرنگونى تماميت رژيم کوتاه بيايند ، ديگر اين قضاوت تاريخ است که با ظهور احمدى نژاد بايد به مجاهدين حق داد يا به دنبال کنندگان سردار سازندگى و شيخک خندان ؟
عمليات «مرصاد» باقي مانده ايده جنبش تودهاي را تبخير کرد. جدا افتادگي ناشي از انزواي خود خواسته اجتماعي از جوامع ميزبان و ايرانيان مقيم خارج کشور علاوه بر مخاطرات عاطفي و رواني موجب فاصلهگيري مجاهدين خلق از دنياي نسل جوان امروز ايران و مبادله و گفتوگو با آنان در باب تحولات درون کشور شده است.
ادعاى مسخره که مجاهدين خودشان خواسته اند تا از اجتماع منزوئ شده و به خانه هاى تيمئ يا تبعيد بروند بيش از انکه شايسته جواب باشد ، بيانگر اين است که مدعئ خواسته نقش سرکوب رژيم ولايت فقيه را کم و نا چيز بنمايا ند.
در ابتداى قيام سال ٨٨ مجاهدين عليرغم شناخت عميق از ماهيت و ظرفيت موسوى به هيچ وجه در مقابل انها قرار نگرفتند بلکه با نامه نوشتن به راس مجلس خبرگان به انها أندرز دادند که با خلع يد از خامنه ى و جايگزين کردن منتظرى به جاى او و انحلال خبرگان راه براى تغييرات مسالمت آميز فرآهم کنند! البته موسوى و کروبى با تمکين به خواست خامنه ى در مورد موضعگيرى عليه مجاهدين شرايط حذف خودشان را از صحنه فرآهم أوردند .
اما با استفاده از نامگذارى رژيم در مورد عمليات فروغ جاويدان يعني «مرصاد» ناميدن آن ، واضح ميشود که اين "عالم " جامعه شناس ، بند نافش به کجا وصل شده است .
نسخه پيچيدن أيشان در مورد اينده مجاهدين چندان چنگى به دل نميزند . أيا بهتر نبود که ايشان به فعالين چند رنگ و متحول الألوان که احساس ميشود بيشتر با ايشان احساس قرابت دارند ، از چنته خودش چند نصيحت استراتژيک در مياورد تا اين وضعيت سکون و رکود و تمام کش شدن سياسي سبزينه دچار تحول بشود ؟
مجاهدين خلق براي ظاهر شدن به عنوان بخشي مورد توجه از اپوزيسيون که بتواند با اجزاي متنوع و متکثر اين گروه داد و ستد داشته و جايي براي خود در آينده ايران پيدا کنند سه چالش در برابر خود دارند:
۱. بازسازي چهره خود در افکار عمومي مردم ايران که با رفتن به عراق در دوران جنگ به شدت مخدوش شده است: اين کار نخست با شفافسازي وضعيت موجود، رويکرد به ادبيات تحليلي و گزارشي به جاي تبليغات سياسي، اعلام گذشته به عنوان اموري درسآموز، و سپس با ارتباط با ديگر بخشهاي اپوزيسيون قابل انجام است؛
۲. ايجاد نوعي توازن ميان برنامههاي بلند مدت سازمان و ملاحظات انساني؛ کمک به سر و سامان يافتن اعضاي کمپ اشرف در کشورهاي غربي که بخش کوچکي از شهروندان ايراني هستند، نقطه خوبي براي همياري ملي و پيدا کردن نقاط تفاهم با ديگر شهروندان ايراني است؛
۳. حضور اعضاي سازمان در مجامع و گفتوگوهاي نظري و دادن اين امکان به خود و ديگران براي نقد تاريخ معاصر ايران و عناصر و مؤلفههاي آن و نيز چشمانداز آينده که مجاهدين خلق نيز بخشي از آن در يک ايران دمکراتيک هستند؛ سخن گفتن يک طرفه با مردم چارهکار نيست
اخر چه ضرورتى دارد که يک گروه "فاقد مقبوليت ، منزوئ ، خشن و لجوج "را وارد پروسه ئ بکنند که تمامئ مدعيان در ان " تحليل" رفته اند ؟ چرا ميخواهند خودشان را در گير اصلاح و سر به زير کردن مجاهدين بکنند؟ ضرورت همبستگى ناشى از درد رسيدن به چه هدفى است ؟ أيا اردوى تلاش بازگشت به دوان طلائي امام راحل دچار کمبود شده است؟ نياز به تواب سازى دموکراتيک! در مورد مجاهدين از کجا نشأت ميگيرد؟ أيا واقعيت اين نيست که شکست روياهاى خونبار رژيم در مورد اشرف باعث شده تا در تخطئه مجاهدين و مبارزات انها بايد به تر وخشک متوسل شد و خواستار تضعيف تشکيلاتئ شد که توانسته است اين إجماع جهانى را بر عليه اخوندهاى جنايتکار ايجاد کند.
اعلام توافق انتقال مشروط ساکنان اشرف به محل ديگرى بيش از هر چيز ، بيانگر پيروزئ مجاهدين است . تحولات روزهاى اينده اين حقيقت را بيشتر ثابت خواهد کرد .
سينا دشتي-
بایگانی وبلاگ
- 2012 (173)
-
2011
(54)
-
دسامبر(31)
- گزارش روشنگرانه علي جوانمردي خبرنگار صدای آمریکا...
- سانديس و سانديس خور و روز جهاني سانديس از سوي كار...
- نامه مارتين کوبلر نماينده ويژه دبيرکل ملل متحد در ...
- دومين حمله موشکي رژيم ايران و عوامل عراقي به اشرف
- در پي قرارداد سازمان ملل و عراق به سمت کمپ مخالفان...
- فاکس نيوز: بدون نيروهاي امريکايي، و ناظرين ملل متح...
- فتوا هاي آسماني عالم راديو فردا
- پس از ناكامي در كشتار توصل به تروريسم و رهزني!
- به «آلت دستان مصرف شده»يادي از برتولت برشت و مبارز...
- جبهه متحد ارتجاع
- خبر فوري -رژيم آخوندي با شليک موشک کاتيوشا اشرف را...
- به احترام آزادي بيان از سايت همبستگي ملي رفع مسدود...
- «كريسمس » ميلاد « مسيح» بر همه بويژه پويندگان را...
- چگونه يك مادر مي تواند شاهد شكنجه رواني و كشتار فر...
- تشكل هاي ايذايي بسيج كدام ها هستند و به فرمان چه ك...
- " قيم ها" و "دايه هاي" دلسوز...
- ما تا به آخر در كنار شما گوهرهاي بي بديل تاريخ مبا...
- صداي آمريکا تبديل به صداي جمهوري اسلامي شده
- ديلي تلگراف: يک حمله که مايه شرم همه ما بايد باشد ...
- وزارت خارجه يا وزارت غلط کردم گوئي ولايت فقيه؟
- صداي آمريكا و برنامه همگام با مُلايان ايران
- قوم و خويش هاي خامنه اي در صداي آمريكا
- صداي آمريکا :در قتل عام اشرفيان عجله کنيد!
- خطاب به صداي آمريكا: مرا به خير تو اميد نيست شر مر...
- افكار آخوند جنتي در صداي آمريكا مستقيم فرمان مرگ ...
- تصاويري از تظاهرات عليه ضرب الاجل سركوبگرانه مالكي...
- نامه سر گشاده به اوباما و کلينتون - کاوان ژيوار
- آنها موسوي ندارند...
- سفارت مجازي، استمالت واقعي
- روزنامه پولتيکو: پرزيدنت اوباما اعتبار آمريکا را ح...
- واشنگتن تايمز: مالکي ۱۲دسامبر به آمريکا مي آيد مال...
- سپتامبر(1)
- اوت(1)
- ژوئیهٔ(15)
- ژوئن(6)
-
دسامبر(31)
عنوان بایگانی وبلاگ
-
▼
2011
(54)
-
▼
دسامبر
(31)
- گزارش روشنگرانه علي جوانمردي خبرنگار صدای آمریکا...
- سانديس و سانديس خور و روز جهاني سانديس از سوي كار...
- نامه مارتين کوبلر نماينده ويژه دبيرکل ملل متحد در ...
- دومين حمله موشکي رژيم ايران و عوامل عراقي به اشرف
- در پي قرارداد سازمان ملل و عراق به سمت کمپ مخالفان...
- فاکس نيوز: بدون نيروهاي امريکايي، و ناظرين ملل متح...
- فتوا هاي آسماني عالم راديو فردا
- پس از ناكامي در كشتار توصل به تروريسم و رهزني!
- به «آلت دستان مصرف شده»يادي از برتولت برشت و مبارز...
- جبهه متحد ارتجاع
- خبر فوري -رژيم آخوندي با شليک موشک کاتيوشا اشرف را...
- به احترام آزادي بيان از سايت همبستگي ملي رفع مسدود...
- «كريسمس » ميلاد « مسيح» بر همه بويژه پويندگان را...
- چگونه يك مادر مي تواند شاهد شكنجه رواني و كشتار فر...
- تشكل هاي ايذايي بسيج كدام ها هستند و به فرمان چه ك...
- " قيم ها" و "دايه هاي" دلسوز...
- ما تا به آخر در كنار شما گوهرهاي بي بديل تاريخ مبا...
- صداي آمريکا تبديل به صداي جمهوري اسلامي شده
- ديلي تلگراف: يک حمله که مايه شرم همه ما بايد باشد ...
- وزارت خارجه يا وزارت غلط کردم گوئي ولايت فقيه؟
- صداي آمريكا و برنامه همگام با مُلايان ايران
- قوم و خويش هاي خامنه اي در صداي آمريكا
- صداي آمريکا :در قتل عام اشرفيان عجله کنيد!
- خطاب به صداي آمريكا: مرا به خير تو اميد نيست شر مر...
- افكار آخوند جنتي در صداي آمريكا مستقيم فرمان مرگ ...
- تصاويري از تظاهرات عليه ضرب الاجل سركوبگرانه مالكي...
- نامه سر گشاده به اوباما و کلينتون - کاوان ژيوار
- آنها موسوي ندارند...
- سفارت مجازي، استمالت واقعي
- روزنامه پولتيکو: پرزيدنت اوباما اعتبار آمريکا را ح...
- واشنگتن تايمز: مالکي ۱۲دسامبر به آمريکا مي آيد مال...
-
▼
دسامبر
(31)