با پشتیبانی Blogger.

دنبال کننده ها

۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

مجري: مهمان امشب من کسي است که سابقه طولاني در مبارزه مخفي در رژيم شاه و رژيم فعلي ايران دارد. غضنفر، براي ما از مبارزاتت بگو. 
غضنفر: کوتاه بخوام بگم من در زمان شاه درگير مبارزات مخفي بودم.
مجري: يعني عضو گروههايي مثل مجاهدين و فدايي ها بودي؟
غضنفر: نه بابا. ما اصلا اينا رو هيچوقت قبول نداشتيم. اينا مبارزه نکردن. الکي خودشون رو به کشتن دادن و دستگير شدن.
مجري: خوب بگيد که شما چطور مبارزه مخفي ميکرديد که گير هم نيفتاديد؟
غضنفر: من و چند تا از دوستان مخفيانه در دفتر بغلي مون نوشته بوديم لعنت بر يزيد. البته بعد از انقلاب بود که ما خودمون فهميديم معني اين نوشته اين بوده که مرگ بر شاه.
مجري: پس به اين ترتيب شما آقاي خميني را در مبارزه با شاه کمک مي کرديد؟
 غضنفر: بله. ايشون هم مثل ما مبارزه مخفي ميکرد. البته از نجف. 
مجري: چه جالب. خوب بعدش چي شد؟

غضنفر: خوب بعدش همين مبارزات ما باعث شد که بعدا به امر امام بنده در مسئوليتهاي مختلف در خدمت امام باشم و مسئوليتهاي من هم ادامه داشت تا انتخابات ۸۸ و بقيه قضايا که خودتون خبر داريد.
مجري: از مبارزه مخفي در زمان رژيم فعلي بگيد.
غضنفر: البته ما در دوران جمهوري اسلامي چندين سال مخفيانه و با لباس مبدل با ضد انقلاب و گروهکها مبارزه مي کرديم. 
مجري: با سنگ و چوب؟
غضنفر: سنگ و چوب هم بود. اما ما اينا رو ميگرفتيم و تحويل اوين ميداديم.
مجري: همين؟
غضنفر: نخير. بعدش ما مجبور شديم که مسئوليتهايي در دولت داشته باشيم.  تا اينکه اين مسائل انتخابات پيش آمد.
مجري: مبارزه مخفي به کجا کشيد؟
غضنفر: خوب ما در مخالفت با آقاي احمدي نژاد مخفيانه از کشور خارج شديم.
مجري: چرا امضاء کردي که اسم مجاهدين از ليست تروريستي امريکا در نياد؟
غضنفر: ببينيد اينا يه گروهک مسلح هستن که خوب اگه اسمشون در بياد لابد ميخوان بيان اروپا و امريکا و مانع مبارزه ما بشن و غيره. 
مجري: ولي تا اونجا که من ميدانم اينا مسلح نيستن. اينا اسنادي بيرون دادن که نيروي انتظامي عراق با کمک سگهاي تربيت شده تمام قسمتهاي قرارگاه اشرف رو جستجو کردن و هيچ سلاح يا مواد انفجاري پيدا نکردن.
غضنفر: من هم اون سند رو ديدم. در همون سند آمده که سگها تونستن تعدادي فشفشه در اشرف پيدا کنن
مجري: که چندتاشون هم فشفشه فاسد شده بوده
غضنفر: بله ولي فرقي نمي کنه. مسئله فشفشه است. مسئله اينه که خيلي از اونايي که اومدن در راهپيمايي ها شعار ميدادن که توپ تانک فشفشه/ اکبر بايد کشته شه. و يه شعار ناموسي هم ميدادن که با همين فشفشه هم قافيه بود.
مجري: اکبر بايد کشته شه  يا رهبر؟
غضنفر: اکبر قربان. اکبر. من خودم در صحنه بودم. مردم که با رهبر مشکلي ندارن. 
مجري: شوخي مي کنيد؟ 
غضنفر: نخير. بعلاوه اينا حرف از سرنگوني نظام مي زنن.
مجري: حق داريد. نبايد بزنن.
غضنفر: درسته. البته بعضي از تظاهرات کننده ها هم از روي دست اينا شعار سرنگوني ميدادن.
مجري: در حالي که مردم با رهبر مشکلي ندارن. مشکل احمدي نژاده. تازه مشکل خود احمدي نژاد هم نيست. اطرافيانش مشکل درست کردن.
غضنفر: البته همه شون نه. بعضياشون.
مجري: چرا به اينها ميگيد گروهک؟
غضنفر: خوب براي اينکه اينها ده بيست نفر بيشتر نيستن. اولاش زيادتر بودن اما خوب در مبارزه اي که حضرت امام  با اينها کرد اينها نيروهاشون رو از دست دادن و حالا يک گروهکند. 
مجري: تازه به قول آقاي موسوي اينا يک گروهک مرده هستن. ولي گفته ميشه که اينا بيش از سه هزار نيرو فقط در عراق دارن.
غضنفر: براساس اطلاعات ما نيروي واقعي اينا همون ده بيست نفره. بقيه اونهايي که در عراق هستن در واقع به زور در اشرف نگه داشته شده اند.
مجري: خوب اگر اينا رو به زور در اشرف نگه داشتن، چرا مي خواهيد که نيان خارج؟
غضنفر: براي اينکه ميان اينجا رو هم شلوغ مي کنن.
مجري: بله. به اينا چه مربوطه که ايران فعاليت هسته اي مي کنه.
غضنفر. بله. تازه ما در خدمت آقاي خاتمي زحمت زيادي کشيديم که اينا رو توي ليست ببرن. حالا چطور اجازه بديم که اسمشون از ليست در بياد تا بيان اينجا مزاحم ما بشن. 
مجري: پس شما ميخوايد اونجا بمانند؟
غضنفر: نخير. اگه اونجا بمونن در کار حکومت عراق دخالت مي کنند. اونجا نبايد بمونن.
مجري: نه اونجا بمانند و نه بيان اروپا؟ پس کجا برن:؟
غضنفر: شما که غريبه نيستي. ما ميگيم امريکا بايد اينا رو تحويل رژيم ايران ميداد. قبل از اينکه عراق رو ترک کنه. حالا هم دولت عراق بايد اينا رو تحويل ايران بده.
مجري: ولي گفته ميشه که اگه اينا برن ايران شکنجه ميشن و اعدام ميشن.
غضنفر: شما که خوب ميدانيد که اينا شايعه ضدانقلابه. در ايران دادگاه و رئيس دادگاه و وکيل مدافع هست. الکي کسي رو اعدام نمي کنند. مگر اين کساني که از اينا جدا شدن و رفتن ايران اعدام شدن. خود شما با بعضي هاشون مصاحبه کرديد.
مجري: همونا به من گفتن که اينها در قرارگاهشون هيچگونه امکاناتي در اختيار اعضاء قرار نميدن. حتي توي اون شهر اشرف امکاناتي مثل پيتزا فروشي و مک دونالد و کازينو و حتي مغازه فروش حيوانات و از اين چيزا که توي هر شهري هست وجود نداره.
غضنفر: درست گفتن. ما البته با کازينو و مغازه فروش حيوانات موافق نيستيم.
مجري: محض نمونه گفتم. من خودم هم زياد کازينو نميرم.
غضنفر: من خودم در جريانم که اينا در اون جايي که مثل يک شهره نه اينترنت دارن و نه موبايل. خوب اين معنيش اينه که اينا تروريستن و رهبراشون اينا را به زور نگه داشتن. 
مجري: خوب در اينصورت فکر مي کنيد اگه نيروهاي عراقي دست از محاصره اينا بردارن و درب اشرف رو باز کنن اينا فرار ميکنن؟ 
غضنفر: شايدم نکنن. شما اگر مي خواهيد واقعا اينا را بشناسيد بايد با کساني که سالها عمرشون رو صرف شناختن و معرفي اينها کردن مصاحبه کنيد
مجري: مثلا با کي؟
غضنفر: همين هابيليان. 
مجري: راستش من چون قبلا مارکسيست بودم، هنوز بطور مستند نميدونم که هابيل قابيلو با بيل کشت يا قابيل هابيلو با بيل کشت. 
غضنفر: چه فرقي ميکنه. شما مصاحبه تونو بکنيد. اينا بايد افشا بشن. خود ما در هر صورت مخالف ايده اينها براي براندازي هستيم. ما با رهبر نظام مشکلي نداريم. خواهان اجراي قانون اساسي هستيم. بنابراين اگه شما هم چنين چيزي ميخواهيد بايد از ما حمايت کنيد. 
مجري: وقتمون تموم شد. سبز باشيد.
غضنفر: هستيم. شمام همينطور.
حسين پويا-


۱۳/ ژانويه/ ۲۰۱۲ 
۲۳ ديماه ۱۳۹۰

بایگانی وبلاگ

عنوان بایگانی وبلاگ