با پشتیبانی Blogger.

دنبال کننده ها

۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

 روز ۱۲بهمن (اول فوريه) در سالروز ورود خميني به ايران, رژيم به شيوه هر سال مراسمي در تهران برگزار کرد. مراسم امسال ويژه بود و واکنشهايي را, از  دوست و دشمن, برانگيخت.
خميني که از روز ۱۳ آبان ۱۳۴۳ ابتدا به ترکيه و سپس, به عراق تبعيد شده بود, در روز ۱۴مهر ۵۷, در اوج خيزشهاي مردم عليه رژيم ديکتاتوري شاه, با ويزاي رسمي دولت فرانسه, وارد آن کشور شد. از ۱۴مهر تا ۱۲بهمن ۵۷ در شهرک نوفل لوشاتو, در نزديکي پاريس اقامت گزيد. در آن چهارماهي که در فرانسه اقامت داشت, نه تنها نامش در هيچ ليست بازدارنده يي نبود, بلکه از همان آغاز ورود به پاريس «امدادهاي غيبي استکبار جهاني» از هر سو به سويش روانه شد. يک چشمه اش را آقاي ژيسکار دستن, رئيس جمهوري فرانسه, بعدها برملا کرد.

 در روز ۲۳شهريور ۷۷ ، روزنامه «توس» با ژيسکار دِستن مصاحبه يي انجام داد. او در اين مصاحبه درباره مذاکرات گُوادلوپ گفته بود: «ما چهار کشور در اين گفتگوها شرکت کرديم: آمريکا, انگلستان, آلمان و فرانسه. تنها کشوري که در اين جلسه زنگ خاتمه حکومت شاه را به صدادرآورد, نماينده دولت آمريکا بود که معتقد بود وقت تغيير رژيم در ايران است, طوري که همه ما متحير و متعجّب شديم. براي آلمان و فرانسه اين نظريه آمريکا غيرمترقّبه و خيلي غافلگيرانه بود. در همانجلسه انگليس و آمريکا هر دو متّفقاً, به عنوان يک نيروي متّحد و همفکر و همعقيده, خواهان خروج شاه از ايران بودند...» رئيس جمهور فرانسه در  اين مصاحبه ازجمله گفت: «خميني به محض ورود به فرانسه در فرودگاه تقاضاي پناهندگي سياسي کرد و شاه از من خواست به او رَواديد (=ويزا) بدهم و مراتب امنيتي و حفاظتي درمورد آيت الله خميني را از سوي دولت فرانسه تاٌمين کنيم...  شاه براي من پيغام داد که کوچکترين مشکلي براي آيت الله خميني به وجود نياورم و حتّي به سفير من گفت اگر دولت فرانسه مقدّمات پذيرايي و آسايش او را فراهم نکند, او دولت فرانسه را هرگز نخواهد بخشيد». 
پس از چاپ اين مصاحبه, تلويزيون رژيم در روز ۶ مهر۷۷ اعلام کرد: «مطالب مُندرج در روزنامه “توس” مورّخ ۲۳شهريور, تحتعنوان مصاحبه با والري ژيسکار دستن, رئيس جمهور پيشين فرانسه», «توهين به خميني» بوده و «پروانه انتشار اين روزنامه, به دليل اهانت به بنيانگذار جمهوري اسلامي لغو شده است».
خميني در روز ۱۲بهمن۵۷, به همراه يک مهماندار فرانسوي, از پله هاي هواپيماي «اِرفرانس», که از فرودگاه «شارل دو گل» پاريس به پرواز درآمده بود, بر زمين فرودگاه مهرآباد تهران فرود آمد. امسال اين صحنه فرود از پله هاي هواپيما به صورت يک ماکت بزرگ مقوّايي از هيکل تمام قدّ خميني (البته, بدون پا), که دو مهماندار مرد هواپيما آن را حمل مي کردند, بازسازي شد. پيکر مقوّايي خميني پس از فرود از پله هاي هواپيما, از ميان دو صف نيروهاي نظامي سرمه يي پوش که در حال اجراي سلام نظامي بودند, عبور داده شد. يک ماکت مقوّايي ديگر خميني را نشسته در مدرسه رفاه نشان مي داد که وزير آموزش و پرورش احمدي نژاد (حميدرضا حاجي بابايي) در کنارش نشسته بود و برخي از سرکردگان نظام هم دست به سينه درکنارش نشسته بودند. اين صحنه آرايي مقوّايي مضحکه يي شد که هم «دوست» و هم «دشمن» را برانگيخت.
 سايت «تابناک» پاسدار محسن رضايي, فرمانده پيشين سپاه پاسداران, در روز ۱۳بهمن در مطلبي با عنوان «بي سليقگي در مراسم بزرگداشت ۱۲بهمن ـ «آقايان کمي هم به کارهايتان فکر کنيد!» نوشت: «همه چيز از يک بي سليقگي بزرگ شروع شد. يک بي سليقگي بزرگ که جشن بزرگ انقلاب ايران را به اخبار طنز سايتهاي خارجي بدل کرد. روز گذشته در سي و سومين سالگرد ورود رهبر کبير انقلاب به کشور, مراسم استقبال نماديني ترتيب داده شد که ساعاتي پس از انتشار تصاوير آن به خبر اول بسياري از سايتهاي جهان تبديل شد و متاٌسّفانه در بخش اخبار طنز بسياري از سايتهاي معاند جاي گرفت. داستان از يک بي سلقگي بزرگ شروع شد. برگزار کنندگان بزرگداشت ۱۲ بهمن، سالروز ورود حضرت امام به کشور، در يک بي سليقگي تمام، ماکتهايي از تمثال حضرت امام را به بدترين صورت ممکن تهيه کرده و همين ماکت به جاي ايشان از هواپيماهايي در فردوگاههاي شهرهاي مختلف کشور پياده شده و در مکانهاي جلوس آن رهبر گرانقدر هم جلوس کردند ، به گونه يي که ترکيبي ناٌمانوس را به بينندگان القا مي کرد. اين کار در مکانهاي مختلف؛ در مکان جلوس حضرت امام در بهشت زهرا و يا مدرسه رفاه هم تکرار شد و جالب اين که برخي از مقامات با اين ماکت هم عکس يادگاري گرفتند. 
 اکنون با گذشت يک روز از مراسم استقبالي که جشن بزرگ تاريخ انقلاب را دستاويز هجو و طعنه رسانه هاي اپوزسيون خارج نشين قرار داد، انتظار مي رود که مقامات مسئول واکنش نشان داده و از برگزاري مراسمات [!] مشابه يي که موجب وَهن ساحت مقدس حضرت امام (ره) است، جلوگيري کنند... جالب اين که اکنون حتي از گروههاي خودجوشي که قاعدتاً بايد به چنين توهينهايي حساس باشند، صدايي هم برنمي خيزد و خود را به خواب زده اند... اگر تا کنون اين بي نظمي در مراسمي چون اهداي جام قهرمان ليگ ما را آزار مي داد که جام را به دست هواداران مي داديم تا کاپيتان تيم يا براي پرده برداري از خودروهاي پاک در حضور رئيس جمهور پرده روي خودروها را به بادکنک مي بنديم تا به هوا برود, اين بار امّا, بي نظمي در يک مراسم کوچک, که بخشي از مردم کشور را مخاطب قرار مي داد, روي نداده است. واقعاً هنوز هم همه چيز به شوخي مي ماند...»
   سايت «بازتاب امروز» در روز  ۱۲بهمن, ضمن گزارش کوتاه مراسم «ماکت امام» بخشي از کامنتهاي گزارش را هم منتشر کرد, ازجمله: «امام خميني خوب است, به شرط اين که فقط ماکتش باشد!» ـ «سخته, اما ميشه با تلاش بيشتر تصوير امام رو هم در اذهان خراب کرد. شرم کنيد, براي منافع خودتون از همه چيز خرج نکنيد!» ـ «بدترين توهين به بنيانگذار انقلاب اسلامي بود. متاٌسفم براي کساني که مراسم را برگزارکردند. به نظرم برگزارکنندگان مراسم بايد به اتّهام توهين به امام و حيف و ميل بيت المال مجازات بشوند» ـ «مرديم از خنده» ـ  «به نظر من, استفاده از ماکت امام يکي از شديدترين اهانتها به شخصيت امام است. واقعاً متاٌسفم!!!» ـ «خاک عالم!!!! خيلي زحمت کشيدن» ـ «شرم آوره» ـ  «خاک بر سر طرّاح اين برنامه و خاک بر سر مجريانش... از اين بدتر نمي شد توهين کرد!!!» ـ «واقعاً شرم آوره. فقط خيلي تاٌسّف خوردم» ـ «تصميم گرفتن به هر قيمتي شده اين پيرمرد را...» ـ «احترام [نظامي] به ماکت!!! جالبه!!! اگه خارجيها ببينن چي ميگن؟» ـ «بي حرمتي به انقلاب بيش از اين نمي شد» ـ «... ببينيد چه مسخره بازيهايي درمي آورند» ـ «احتمالاً اين براي پخش در برنامه “خنده بازار” آماده مي شد!!! و گرنه, هيچ توجيه ديگه يي نداره» ـ «خلخالي پس کو؟ دمشان گرم, کلي خنديديم» ـ «خجالت آوره به خدا... ببين چه بر سر امام بيچاره آوردند... به خدا هرکي هرجاي دنيا اينا رو ببينه مسخره مون مي کنه» ـ «کل دنيا بهمون خنديد» ـ «از ديدن عکسها متاُثر شدم... طي چند سال اخير به بيت  امام (ره) بي حرمتي کردند, حالا هم ورود امام را به مسخره گرفتند!!!» ـ «خودشون وسط کار خنده شون نگرفته؟ خدايي چطوري جلو خنده شونو گرفتن» ـ «من واقعاً موندم, اينها به شعور خودشون هم احترام نمي ذارن, واي به حال مردم» ـ «کدوم يک از کشورهاي ديگه اين طوري رهبر کشورشون رو مسخره کردن که اينجا اين طوريه؟ من که از خنده غش کردم...» ـ  «قسم مي خورم اين کار عمدي بوده براي تخريب امام» ـ «هر روز که مي گذره بيشتر به اين سخن امام مطمئن مي شم که فرمود: نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد...» ـ «خيلي خوب بود... رحيه م عوض شد اصلاً... دست برگزارکنندگان درد نکنه, يعد عمري کلي خنديديم» ـ «خدا لعنت کنه کساني [را] که اين گونه به مقدّسات توهين مي کنند و دل ضدانقلاب را شاد» ـ «افتضاح, يعني از  اين بدتر هم ممکنه کسي به امام توهين بکنه؟ دلم شکست ...» ـ  « مردم از خنده! مخصوصاً واکنش وزير آموزش و پرورش... که کنار امام نشسته خيلي جالبه. چقدر خنديديم. دست همگي درد نکنه» ـ «اولش تعجب کردم. اما به عکسهاي آخر که رسيدم داشتم منفجر مي شدم به خصوص نگاه معنادار وزير آموزش و پرورش به اين يک تکه مقوّا! ... حقيقتاً شرم آور است» ـ «خيلي خنديدم...» ـ «... هيچ استکبار  و دشمني نمي توانست اين گونه حرمتها را ضايع کند و اين شاهکارها جز از اين دولت فهميه [فخيمه] برنمياد... خدا از باني و باعثش نگذرد و رسواي دو عالمش کند که اين گونه ناجوانمردانه و با پليدي و پلشتي چوب حراج به همه چي زده اند...» ـ «بارون مي اومد مقوّا خراب نشد» ـ «... اين هم نمايش شرم آوري از مسابقه تملّق...» ـ «... خجالت هم خوب چيزيه...» ـ «اين مسخره ترين چيزيه که تا به حال ديدم» ـ «تا پايان دهه فجر خوراک رسانه هاي بيگانه درست شد. تازه از فردا هست که انواع جوک و  اِس,اِم, اس, مياد رو موبايلها!!!» ـ «از امام فقط ماکت مقوّايي؟ شرمتان باد!» ـ «فرداست که تو يوتيوب چه چيزا که درنيادها!!!» ـ «از لحظات اوليه انتشار اين عکسها, کلي مطلب طنز درمورد اين مراسم توي اينترنت پخش شده» ـ «سوژه يکي دو ماه تلويزيونهاي ماهواره يي براي تمسخر جور شد»...
   سايت «بازتاب امروز», ۱۳بهمن مقاله يي دارد با عنوان «امام خميني خوب است, به شرط اين که فقط ماکتش باشد!». بخشي از اين مقاله را در زير مي خوانيد: «سي و سه سال پس از ورود بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، در اتفاقي ناراحت کننده براي دوستداران امام، بازگشت امام مستضعفان به ميهن عزيزمان با حرکتي دونِ شاٌن همراه شد و جز سکوت، نشانه يي از اعتراض به چنين رفتاري ديده نشد... نکند آنهايي که تنها از امام، اسمش را مي خواهند، چنان ضربه به جايگاه امام و انقلاب بزنند که دشمن اطمينان حاصل کند، نيازي به حمله نيست و خودمان، به خودمان ضربه مي زنيم!  تاريخ انقلاب اسلامي ملت ايران هر ساله با دوازدهمين روز يازدهمين ماه شمسي با يادآوري خاطراتي که در سال ۱۳۵۷ همزمان با بازگشت امام خميني (ره), پس از سالها تبعيد, از فرانسه به ايران بود، آغاز مي شود. از مسافران پرواز مذکور، برخي ديگر در هواپيماي انقلاب نيستند؛ طبيعتا برخي درگذشته اند، برخي هستند و برخي هم اگر در داخل کشورند، عمدتاً گوشه نشين بوده و مورد حمله اشخاصي هستند که مشخّص نيست ابتداي انقلاب چه مي کرده اند, امّا حالا، از کلّ “صحيفه نور” امام جمله ناقص “...ملاک, حال فعلي افراد است...” را دستاويز حذف پيشکسوتان انقلاب قرار داده اند... سخن از تازه به دوران رسيده هاي فاقد سابقه روشني است که براي اثبات خود، ريشه دارها را به هر وسيله يي منکوب مي کنند تا خود به مقصود برسند... چرا همچون مراجع که پس از فوتشان، قاب عکسي از ايشان قرار داده مي شود، مراسم با قراردادن قاب عکسي از امام، برگزار نشد و چرا ماکت ايستاده و نشسته مقوّايي امام (ره) به نمايش درآمد و زمينه لازم را فراهم کرد تا رسانه هاي بيگانه از ديروز سوژه به تمسخر گرفتن را به دست آورند؟ آيا ... تبديل چنين مراسمي به مراسم ملي با حضور وزير و نشان دادن آن از رسانه ملي پايين آوردن شاٌن امام نبود؟ دريغا از کج سليقگي ها و بي تدبيري ها و شايد ... اين حرکت اگرچه پايين آوردن شاٌن امام بود و... کج سليقگي به تمام معنا بود، امّا آسيب بدتر آن است که عده يي معتقد باشند: “امام خميني خوب است به شرط اين که فقط ماکتش باشد!”.
   بعد از انتشار اين مطلب، سري به برخي شبکه هاي اجتماعي و سايتهاي ضدانقلاب زدم و ديدم که چه جشن و بلوايي گرفته اند و دشمنان امام چه عقده گشايي ها که نکرده اند از اين کج سليقگي دوستان نادان و سر پايين انداختم». 
    اين يکي دو روزه اين «امام مقوّايي» سوژه داغ اينترنت و يوتيوب و فيس بوک بود. مرور کوتاه در صفحه اصلي «فيس بوک»: 
ـ  ماکت خميني همراه با نقاشي کارتوني کابوي هفت تير به دست در جلو آن.
ـ کامنت: «امام (دجال) بسيار با کودکان مهربان بودند. آنها روي امام نقّاشي مي کردند. و شعار مي نوشتند. تا کلاغها سيبها را نخورند».
ـ سلام نظامي نظاميان دربرابر خميني مقوايي با شعار «ارتش به اين بي غيرتي ـ هرگز نديده ملتي».
ـ يک آدمک مقوّايي با صورت خميني که مشت مقوايي اش را مي کوبد به صورت يک صورتک مقوّايي کوچکتر و در زيرش نوشته شده: «تو دهن اين ملت مي زنم»!
ـ يک کارتن مقوّايي بزرگ و در کنارش چند کارتن ديگر با زيرنويس خميني و خانواده اش.
ـ تصوير مقوّايي با تنه عباپوش خميني و صورت پلنگ صورتي, در حال فرود از هواپيما در ميان دوصف نظاميان سرمه يي پوش درحال اداي احترام نظامي به تصوير مقوايي.
ـ يک رديف از مرداني که هرکدام يک کارتن مقوّايي بر سر دارند و زير عکس نوشته شده: همايش بزرگ عاشقان مقوّا... امام (دجّال) مقوايي.
ـ تصوير دو آدم ساخته شده از کارتن مقوايي, که دستهاي تصوير مقوّايي کوچکي از خميني را گرفته و او را راه مي برند.
ـ تصوير مقوّايي نشسته خميني در حالي که شماري از سران رزيم به صورت ايستاده در برابرش تعظيم مي کنند.
ـ خميني مقوّايي با کمک دو مهماندار مرد از پله هاي هواپيما پايين آورده مي شود, همراه با اين زيرنويس: «امروز توي مهرآباد از ماکت خميني پرسيدند که الآن چه احساسي داريد؟ ماکت جواب داده که اون گور به گور شده که آدم بود احساسي نداشت, من که يه مقوّام».
http://www.hambastegimeli.com/ - سايت همبستگي ملي 

بایگانی وبلاگ

عنوان بایگانی وبلاگ