با پشتیبانی Blogger.

دنبال کننده ها

۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

گفتم عيادت، يک سري هم خوب است برويم عيادت آقاي سعيد مرادي که دو پاي خود را در انفجار تايلند از دست داده!! (راستش من بعد از يک عمر و نيم نويسندگي هنوز وقتي به «از دست دادن پا» ميرسم، دلم ميخواهد دوتا از اين علامت ها جلوش بگذارم!! تازه اين خوب است، وقتي ميرسم به اينکه کسي «يک دست خود را از دست داده!!!» مجبورم سه تاش کنم تا اينکه ميرسم به اينکه «در اين حادثه هر دو دست خود را از دست داد!!!!» اينجاست که فکر ميکنم بايد يک فکري براي فارسي نويسي خودم و رسانه هاي ايراني بکنم.) 
بهرحال کسي که با نارنجکِ خودش، دو پايش از بين رفته، عيادت کردن و دلداري دادن دارد. آدم دلش برايش ميسوزد. بايد هم نصيحتش کرد که ديگر از اين کارها نکند، عرضه اش را ندارد. علائم زوال جمهوري اسلامي فقط رهبري خامنه اي و رياست جمهوري احمدي نژاد نيست، تروريست هاشان هم ديگر آن لياقت سابق را ندارند. آدم دست و پا چلفتي را روي پارتي بازي و خاصه خرجي ميفرستند برود تايلند اسرائيلي ترور کند! حالا مي بيني مثل گوسفند قرباني خونين و مالين کنار خيابان بانکوک افتاده منتظر آمبولانس است.

ايشان اول يک بمبش در خانه اش منفجر شده و مجروحش کرده، بعد چندتا بمب و نارنجک برداشته رفته توي خيابان. چون سر و وضعش خون آلود بوده، تاکسي سوارش نکرده. ايشان هم عصباني شده و ماده منفجره اي به سوي تاکسي پرتاب کرده. (قول ميدهم اگر هم تاکسي سوارش ميکرد، موقع پياده شدن، سر ميزان کرايه دعوايش ميشد، رقم را کمتر ميداد يک نارنجک هم مينداخت توي تاکسي و ميرفت)


دنباله اش اينکه وقتي هم پليس خواسته دستگيرش کند نارنجک انداخته براي آجان ها اما بخت برگشته، نارنجکش برگشته به خودش و جفت پايش را قطع کرده. اي بابا. چه بدبختيم ما ايراني ها. دلمان خوش بود که اين رژيم اگر سراپايش گنده کاري و بيعرضگي است اقلاً چهارتا تروريست قبراق براي ما مخالفان رژيم دارد. اين هم که به آب ماسيد. ديگر به چه اميدي زنده باشيم؟

بایگانی وبلاگ

عنوان بایگانی وبلاگ