با پشتیبانی Blogger.

دنبال کننده ها

۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه



تا قلم در دست غداري بود
لاجرم منصور بر داري بود
اگر بپرسند پاسدار سياسي ولي فقيه را تعريف کنيد ويک نمونه آنرا ذکر کنيد جواب درست کدام است؟
براي پاسخ به اين سوال ابتدا بايد پاسدار را تعريف کرد تا به جواب درست در مورد پاسدار سياسي رسيد.
پاسدار موجودي است ضد آزادي، ضد مردم ، ضد حاکميت ملي،بشدت عقب مانده، سرکوبگر، قصي القلب، بي سواد، دزد ورانت خوار، تروريست ومتجاوزناموس ونابود کننده حرث ونسل بشري و حقوق انساني تحت امر ولي فقيه، وحافظ نظام وادامه حکومت ولي فقيه؛ دشمن قسم خورده هر مجاهد ومبارز وآزاديخواه و...
حالا وقتي واژه سياسي به آن اضافه مي شود نه يک امتياز ويا تفاوت در محتواي بلکه در واقع آنرا از حالت ناداني وغير آگاهانه ويا اجبار و تحميل، خارج واعمالش را کاملا خطي، آگاهانه وعمدي توصيف مي کند.فرقش با پاسداريونيفرم بتن کرده اينست که علاوه بر تمامي تعاريف گفته شده داراي عنصر عمد وعمل از روي آگاهي به کاري که مي کند ونتيجه اي که دارد مي باشد .در داخل ايران، پاسدار مجهز به سلاح گرم براي انجام وظيفه است ولي در مورد پاسدار سياسي آنهم در خارج بنا به محذورات فعلي ظاهرا او را "بقلم" تجهيز کرده اند. لذا هر جنايتي را که فضا سازي سياسي براي انجام آن نياز باشد ويا زمينه سازي تبليغاتي لازم داشته باشت ازاهم وظايف همين موجود غداريعني پاسدار سياسي است. 

با قلم سبز و ...خامنه اي شروع مي کند به اداي دين به فرمانده کل قوا يعني ولي فقيه، ماموريت اين عنصر غدار وپاسدار سياسي مرز جغرافيايي ندارد ، با اينترنت پيام وخواست آخوندها را ونياز آنها را مثلا براي قتل وعام اشرفيان به گوش همه مي رساند.لازم باشد با قلمش همان کاري را که خود دستگاه تبليغي و ديپلمات تروريستي رژيم نتواند انجام دهد را بعهده مي گيرد ،پروژه ضد ملي وضد ايراني اتمي آخوندها براي دستيابي به سلاح اتمي را اراده ملي وخواست مردم جا مي زند، تحريم وايزولاسيون بين المللي آخوندها را اعلام جنگ با مردم ايران وانمود مي کند، دخالت در عراق توسط آخوندها را نوعي قدرت نمائي رژيم تحليل کرده، اتهام ترور سفير عربستان را با همان قلم خون چکان ولي فقيه از گردن آخوندها باز مي کند ودر هنگامه بحرانهاي رژيم وآشکار شدن قصد آخوندها براي کشتن مجاهدين اشرف وممانعت از راه حل صلح آميز در باره جابجائي به لبيرتي، مستقيما تحت فرمان سپاه به مجاهدين اتهام دست داشتن در کشتن دانشمند بسيجي اتمي آخوندها رامي زند تا با گل آلود کردن آب و غبار آلود کردن فضاي رسانه اي هم هزينه کشتار اشرفيان براي رژيم ودولت وابسته به رژيم در عراق را پائين بياورد وهم مذبوحانه تلاش کند تا اسم مجاهدين از ليست سياه آمريکا  (که خود همين پاسدار سياسي رژيم طي ساليان تلاش کرد تا نام مجاهدين را در اين ليست وارد کند) خارج نشود.
نمونه اي از اين پاسدار سياسي موجودي بنام علي کشتگر است که مجهز به قلم بيت خامنه اي دقيقا به انجام مأموريت پرداخته ومجاهدين را به شرکت در ترور دانشمند کذائي اتمي رژيم متهم نموده است 
در اين قلم بمزدي هم رعايت هيچ حد ومرزي يافت نمي شود. الا همان مرزبنديهايي که ولي فقيه حکم کند! با وقاحت غني شده در دستگاه وزارت اطلاعات تروريست وضد ايراني آخوندي هر آنچه لايق خود و ولي فقيه اش مي باشد به مجاهدين ورهبري آن نثار کرده تا نشان دهد که دلسوز تر از پاسداران مسلح وشکنجه گران کهريزک واوين و...براي ولي فقيه وحفظ نظام است.آخر واقعيت اينست که خامنه اي فقط به کسي مي تواند دل ببندد که در ريختن خون مجاهدين واشرفيان مطلقا مطيع باشد وآماده به يراق، اسب را بايد طوري زين کند که ولي فقيه طلسم شکسته بتوان بر آن نشسته وحکومتش را راه ببرد ، دلسوز نظام کسي است که ضد مجاهد باشد ولاعير!؟
علي کشتگر تمامي اينها را باهم دارد واينرا الحق والانصاف سالهاست که در ضديت با مجاهدين و قلم زني بسود آخوندها اثبات کرده ولي چه کنيم که مقاومت وپايداري اشرفيان وقيام مردم ايران اجازه عرض اندام به اينها نمي دهد.
پاسدار سياسي مي گويد"...اين که يک سازمان سياسي ايراني متهم به همدستي با سرويس هاي جاسوسي قدرت هاي خارجي در ترور دانشمندان هموطن( منظورش برادر عقيدتي اش همان پاسدار وبسيجي است که وي با توهين به مردم ايران آنها را هموطن جا مي زند) خود شود، يعني به خيانت عليه کشور( نام مستعار رژيم) خود متهم شود، مساله کوچکي نيست که بتوان از کنار آن گذشت و يا با يک تکذيب خشک و خالي به رفع و رجوع آن نشست. بويژه آن که اين ترورها مي تواند زمينه ساز يک جنگ خانمانسوز ميان ايران( اوج جوسازي وکمرنگ کردن نقش رژيم در تمامي بحران سازيهاي داخلي وخارجي) و قدرت هاي خارجي( اينها همان قدرتهاي خارجي هستند که امثال اين پاسدار سياسي تلاش مي کنند به سياست مماشات با آخوندها وسرکوب مخالفان رژيم ادامه دهند) باشد.
اين پاسدار سياسي که ميخواهد فقيه را مي خواهدبه ذهن مخاطب عليه مجاهدين القاء کند ميگويد: “ تکذيب ساده اين خبر توسط يکي از سخنگويان سازمان مجاهدين براي از بين بردن ترديدها نسبت به اين اتهام سنگين نه تنها کافي نيست، بلکه اگر به همين حد اکتفاء شود نشان از صحت خبر خواهد داد! ....“


پس اگر بر گرديم به تعريف پاسدار سياسي مي توان گفت:
پاسدار حيواني است تروريست، وحشي،ضدآزادي، ضد بشر وضد ايراني وضد مجاهد، مسلح به همه نوع ابزار سرکوب وکشتار که در داخل ايران مي چرد، نوع آرايش شده و غني شده آن پاسدار سياسي است که به خارج ايران صادر شده است. علي کشتگر نمونه اي از نوع دوم است. اين دسته را غالبا کساني تشکيل مي دهند که در برابر رژيم ابتدا سازش کردند، بعد خيانت واينک مزدوري پيشه نموده اند.علامت مشترک همه آنها ضديت با مقاومت مردم ايران وبخصوص مجاهدين مي باشد. عاقبت نه جنگ با رژيم بطور قانونمند چيزي نيست الا جنگ با مردم ايران وتسليم وسازش با فاشيسم ملايان ونهايتا مزدوري عليه قيام مردم ايران براي آزادي وحاکميت ملي.


آرميک جاسميان
دوم اسفند نود

بایگانی وبلاگ

عنوان بایگانی وبلاگ