با پشتیبانی Blogger.

دنبال کننده ها

۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

درپارلمان انگلستان، کنفرانسي باحضور نمايندگان فرا حزبي ازمجلس اعيان و عوام و وکلاي برجسته ازانگلستان و مهمان ويژه اي از ايالات متحده آمريکا برگزار شد.
دراين کنفرانس نقض تعهداتي که هماکنون در اشرف در مورد کمپ ليبرتي در جريان است، مورد بحث و بررسي قرار گرفت. 
 شرکت کنندگان دراين کنفرانس بارونس بوترويد عضو برجسته مجلس اعيان انگلستان رياست مجلس عوام ۱۹۹۲ - ۲۰۰۰، پروفسور لرد ترنبرگ عضو مجلس اعيان انگلستان،معاون آکادمي علوم پزشکي انگلستان، رئيس پيشين کالج سلطنتي پزشکي، لرد کلارک عضو مجلس اعيان انگلستان،رئيس پيشين حزب کارگر ،بارونس ترنر عضو مجلس اعيان انگلستان،معاون رئيس مجلس اعيان ۲۰۰۰ - ۲۰۰۸، بارون هريس،معاون رئيس مجلس اعيان انگلستان،لرد مگينيسعضو  مجلس اعيان انگلستان،ديويد ايمس نماينده پارلمان انگلستان،رئيس کميته لوايح مجلس، مايک هنکاک نماينده پارلمان انگلستان،معاون گروه ليبرال دموکرات در شوراي اروپا،مارک ويليامز، نماينده پارلمان انگلستان،وزير کابينه ليبرالها در امور ولز، دکتر ماتيو اوفورد نماينده پارلمان انگلستان، پروفسور گاي گودوين گيلمتخصص حقوق پناهندگي و حقوق بين الملل نظريه‌پرداز حقوق، استاد دانشگاه آکسفورد و دانشگاه ژنو،سِر جفري بايندمن حقوقدان داراي رتبه مشاورت ملکه ،از مشهورترين وکلاي حقوق بشر و آزاديهاي مدني در انگلستان،مالکوم فاولر عضو کميته بين‌المللي حقوق‌بشر، درکانون وکلاي  انگلستان و ولز،سرهنگ وسلي مارتين فرمانده جياتيف و نيروهاي حفاظتي اشرف  ۲۰۰۵ ـ  ۲۰۰۶، دکتر محمد شيخلي حقوقدان عراقي ،رئيس مرکز ملي عدالت شرکت داشتند.

بارونس بوترويد: خانمها و آقايان اجازه بدهيد خودم را معرفي کنم. نام من «بتي بوترويد» است. عضو مجلس اعيان به عنوان يک نماينده غير وابسته حزبي هستم و امروز باعث خوشوقتي فراوان من است که به همه شما به خاطر حضور در اين جلسه در مجلس نمايندگان در وست مينستر خوشامد گفته و از حمايتهاي مداوم شما براي اين جنبش تشکر کنم که پرحرارت و پرانرژي به اين کار ادامه داده و امروز هم در اين هواي سرد در اينجا حضور به هم رساندهايد. ميدانم که برخي از شما از مکانهاي بسيار دور آمدهايد.ما امروز يک پنل ويژه  و در عينحال قوييي داريم چرا که يک پنل فراحزبي از هر دو مجلس اعيان و عوام است. در برنامه امروز وکلاي برجستهيي هم شرکت دارند که نقض تعهداتي را که هماکنون در اشرف در مورد کمپ ليبرتي در جريان است، مورد بحث و بررسي قرار خواهند داد. ما همچنين يک ميهمان ويژه از ايالات متحده آمريکا داريم که افتخار ديدار با ايشان را هماکنون داشتهام که در سمت چپ من نشستهاند. ايشان سرهنگ وسلي مارتين هستند که به وي بسيار خوشامد ميگوييم.سرهنگ مارتين در مورد کمپ اشرف بسيار فرد مطلعي هستند. ايشان مسئول حفاظت از اشرف بوده و در زماني در کمپ حضور داشت که ايالات متحده به ساکنان  پس از تحويلدهي داوطلبانه سلاحهايشان در ازاي حفاظت در آن فضاي متخاصم، قول داده بود. طبعاً به صحبتهاي سرهنگ مارتين گوش فراخواهيم داد.دوستان من، وضعيت حقوق انساني در اشرف و رنجهايي که ساکنان آنجا از دست نيروهاي عراقييي که قرار بوده از آنها حفاظت کنند، ميکشند يک تاريخچه دردناک و طولاني دارد که ما از آن مطلع هستيم.اما تا آخر سال گذشته، اگر بخواهيم صادق باشيم، اين طور به نظر ميرسيد که يک راهحل مسالمتآميز در چشمانداز است. به رغم بهکارگيري همه امکانات و انرژي و ابتکارات خودشان براي تبديل کردن آن زمينها و بيابان لم يزرع به يک شهر زيبا، ساکنان آن تصميم گرفتند که خانهخودشان را با اين باور که به يک راهحل مسالمتآميز دست يابند، رها کنند تا به جاي ديگر بروند.فکر کنم، برخي از ما شايد از خود بپرسيم که چرا اين افراد بايد اشرف را ترک کنند تا سازمان ملل متحد قادر به شروع انجام پروسه بررسي پناهندگي تک تک ۳۴۰۰ نفري که در آنجا هستند، کند؟ چرا سازمان ملل متحد نميتواند از پروسه معمول خودشان براي  انجام پروسه پناهندگي پيروي کند بدون اينکه مجبور به جابجا کردن آنها در عراق باشند؟ فقط به هزينه اين جابهجايي فکر کنيد؟ بايد که هزينه هنگفتي براي عراق باشد.  برخي از ما اين اقدام را بدشگون و گمراهکننده تلقي کرده و زياد هم قابل درک نيست که چرا اين کار ضروري است؟ ما به يک پاسخ نياز داريم که چرا سازمان ملل به انجام چنين کاري تن داده است؟ اما آنچه که بيشتر از هر چيز ديگري گيجکننده ميباشد، وضعيت موجود است؟در شب کريسمس، سازمان ملل يک يادداشت تفاهم با دولت عراق امضا کرده و پايگاه سابق ايالات متحده آمريکا، کمپ ليبرتي را به عنوان يک محل جديد براي جابجايي عنوان نمود. اما اکنون معلوم شده است که رژيم عراق مشغول تبديل کردن محل مذکور به يک زندان است. به ساکنان اجازه دستيابي به امکانات بهداشتي اوليه، دارو، درمان پزشکي، آب آشاميدني و حتي اجازه دسترسي به وکلايشان هم داده نشده است. عراق اصرار دارد که آنها نميتوانند اموال منقول شان، خودروهايشان، دوچرخههايشان و يا هر چيز ديگري را به کمپ ببرند. فکر ميکنم که تعريف دقيقتر از کمپ ليبرتي اين است که يک اردوگاه اسرا براي بهزانو درآوردن و تسليم افراد طراحي شده است. شما ميتوانيد حدس بزنيد که سرنوشت ساکنان در آنجا چه خواهد بود؟


خانمها و آقايان،در حاليکه حقوقبشر و حق مالکيت ساکنان ضايع و نقض شده است، سازمان ملل متحد به سکوت خود در انتقاد آشکار از نقض يادداشت تفاهم از جانب عراق، ادامه ميدهد. در حاليکه منشور ملل متحد، حقوق پناهجويان را گرامي ميدارد، آنها آن را نقض کرده و يافتن راهحلي مسالمت آميز را غيرممکن ساختهاند.دوستان، بنابراين، ما امروز در اينجا گرد آمدهايم تا نظراتمان را در خصوص اين مسائل ابراز کنيم. ما خواهان پاسخ و راهحلي عملي براي اين بحران هستيم. امروز همه ما در کنار ساکنان اشرف هستيم و اجازه نخواهيم داد آنها مورد ستم و تعدي قرار گرفته و به آنها بيتوجهي شود. ما از هر امکان و نفوذي که در احزاب سياسيمان، در دولتمان، با تصميمگيرندگان در ايالات متحده، اتحاديه اروپا و شوراي امنيت سازمان ملل متحد، داشته باشيم استفاده خواهيم کرد تا هرکاري را انجام دهيم و توافقنامههاي موجود را به مرحله اجرا درآورده و اين بحران حل و صلح و امنيت به ساکنان اشرف برگردانده شود. ساکناني که رئيس کميته ما، لرد کوربت، آنها را چنين تعريف کرده است: «شجاعترين شجاعها».در انتها، اجازه بدهيد که اين را بگويم: همه ما ميدانيم که به طور تاريخي زنان در خاورميانه اجازه دستيابي به حقشان را نداشتهاند. در حاليکه زنان در ايران نقش والايي را در يکي از پرچالشترين شرايط و فضا، ايفا ميکنند. مواضع شجاعانهشان که همرزمانشان در اشرف الهامبخش همه ما هستند. من عليالخصوص نقش رهبر آنها را ميخواهم برجسته کنم: خانم مريم رجوي که نيروي محرک در پس اين کارزار گسترده بينالمللي ميباشد. گرد هم آوردن نقطهنظرات متعدد و گوناگون از گرايشهاي مختلف سياسي در زير يک سقف، در پشت يک ميز و در يک پنل يک کار شاق و مشکل است اما وي توانسته است که اينکار را انجام دهد. اين نشان آشکار از توان و ظرفيت بردبارانه وي و درک و تفاهم و توانايي او در گوش دادن نقطهنظرات گوناگون و يافتن نقطه مشترک است. به همين خاطر است که افراد غيرايراني بسياري و همچنين ميليونها ايراني به وي به عنوان يک رهبر براي يک تغيير صلح آميز اعتماد و اطمينان دارند.


خانمها و آقايان، مطمئنم که شما با من موافق هستيد که توان انجام چنين تغييري يکي از مشکلترين وظايف براي هر فرد مسئولي در اجتماع است. خانم رجوي چنان کيفيتي را از خود بارز کرده است و استحقاق و شايستگي چنين مسئوليتي را داراست. به همين خاطر است که ما ميخواهيم جلسه امروز را با ابراز بهترين آرزوها براي ايشان، آغاز کنيم. 


لرد کلارک:دوستان و همکاران گرامي، همانند هميشه اين افتخاري براي من است که امروز عصر با شما باشم. باز هم در حال صحبت و بررسي سختيهاي فراواني که ساکنان اشرف متحمل ميشوند، هستيم. بار ديگر حمايتمان را از مبارزهشان براي آزادي اعلام ميکنيم. فرياد آنها خطاب به جوامع بينالمللي بايد شنيده شود. نه فقط در اينجا در سايه امنيت و آسايش پارلمان انگلستان، بلکه در سراسر جهان، انسانهاي والا و دولتهايشان بايد فرياد عدالتخواهي و آزادي را بشنوند.وضعيت ساکنان اشرف و رنجهايي را که آنها از دست سياستمداران دستنشانده عراقي متحمل ميشوند، بايد به گوش همه برسانيم. ما اين صدا و ندا را داريم، همچنانکه بتي (بوترويد) اشاره کرد، ما اين صدا را داريم،پس بگذاريد که شنيده شود.  به دفعات اين گروه (کميته ايران آزاد) در مورد خشونت و بيرحمي‌يي که عليه ساکنان اشرف اعمال شده است، شنيده است. دليلي براي تکرار آن نيست. در واقع همين الان تعاريفي در خصوص کمپ ليبرتي شنيديم که چيزي شبيه يک اردوگاه اسرا ميباشد. دقيقاً همان کلماتي است که من در اين يادداشتم به آن اشاره کرده ام.همچنان که تغييرات در کمپ ليبرتي درحال انجام است، مثل کشيدن ديوارهاي بلند و تبديل آن به يک اردوگاه اسرا، همزمان با آنچه که همين الان در حال انجام است، ما امروز فهميديم، از بغداد، ما شخصي را، کسي که نماينده رژيم ايران است مشاهده ميکنيم.دانايي فر که عامل يا سفير رژيم ملايان در عراق است. به عبارتي وي به تمام دنيا ميگويد در کمپ ليبرتي کساني از رژيم ملايان حضور خواهند داشت که ساکنان خودخواندهيي خواهند بود و همزمان با ورود ساکنان اشرف (البته اگر آنها به آنجا بروند) اين عوامل درآنجا خواهند بود تا در مورد ساکنان جاسوسي کرده و پيامهايشان را به تهران بفرستند تا بدينوسيله مقامات رژيم تهران  اقوام بيگناه ساکنان را تحت تعقيب و محاکمه قرار دهند. ما با چنين افرادي سر و کار داريم. از همان ابتدا اعلام کردهاند که ما در آنجا (کمپ ليبرتي) خواهيم بود، آنها هميشه گفتند که ما در آنجا خواهيم بود، همانطور که رئيس جلسه گفت، ما ميدانيم که چه فشار زيادي روي آنها (ساکنان اشرف) محتمل است.زمان زيادي نيست، موارد زيادي وجود داشته است که ما شاهد بيرحميها و اعمال ضدبشري بودهايم و دنيا هم در قبال آنها سکوت کرده است. نبايد در اين مورد سکوت اختيار کند. من به دوستم وسلي مارتين از ايالات متحده ديروز گفتم که فرياد محدود ما در اينجا بايد با حمايت پرقدرت وزير امور خارجه ايالات متحده آمريکا عجين شود. هيلاري کلينتون بايد از موضع تدافعي خارج شود و شروع به گفتن حرفهايي کند که ما ساليان است آن را ميگوييم. بايد جلوي اين ملايان در ايران را گرفت و ساکنان اشرف هم بايد آزاد باشند و شرايط خوبي را داشته باشند. طبيعي است که آنها در حال حاضر نميتوانند به ايران باز گردند اما نقاط زيادي در سراسر جهان وجود دارد که در آنجا از امنيت بيشتري به جاي آن کمپ ليبرتي، برخوردار خواهند بود.دو سال پيش در يکي از همين جلسات ما در مورد وضعيت اسفبار در طول ايام کريسمس در آنجا صحبت ميکرديم. بعد هم شاهد بهار عرب بوديم. ما در واقع بر اين باور بوديم که چنين چيزي در ايران و همچنين کشورهاي ديگر اتفاق خواهد افتاد. اما وقتي شما با رژيم و ملاهايي که به کشتن، اعدام و شکنجه عادت دارد، سر و کار داريد، وضعيت متفاوت است. به همين خاطر من زياد هم شگفت زده نشدهام که بهار عرب تا سرحد مرزهاي ايران نرسيده است اما اين محقق خواهد شدثابت شد که سازمان مجاهدين خلق درست ميگفت. دادگاهها در اينجا، در اروپا و معتقدم که برخي دادگاهها در ايالات متحده هم چنين بر آن صحه گذاشتهاند. جهت اطلاع آن دسته از شما که وقتي ما دولت انگلستان را به چالش کشيده بوديم اينجا نبوديد، آنها با اشاره به مدارک محرمانه  ميگفتند اين افراد تروريست هستند. اما وقتي نوبت به حکم دادگاه رسيد، قاضي ارشد اين کشور گفت که چنين مدرکي وجود ندارد. اين افراد تروريست نيستند. به همين خاطر من ميگويم وقتي که برميگرديد به وزير امور خارجه و افراد دور و بر وي بگوييد و به وي يادآوري کنيد که تاکنون حتي يک مدرک و شاهد هم وجود ندارد که افراد سازمان مجاهدين تروريست هستند. اميدوارم که صداي ما شنيده شود.


خانم رئيس،فراخوان من امروز همچون موارد گذشته اين است که ما بايد فشارمان را بر دولت انگلستان بيافراييم. همچنان که چندين ماه قبل گفتم، اين دولت بسيار شنواتر از دولت خودم در مورد بعضي از کارهايي است که تلاش داشتيم، انجام دهيم.من احساسم اين است که صداي ما بايد بلندتر باشد.من يک بار ديگر از دوست عزيز وسلي مارتين ميخواهم که وقتي به مملکت خود برميگردي به مردم در آنجا بگو که بدون تلاش و بدون فشار آنها، ما کماکان جنگ سختي در پيش داريم.يک بار ديگر از توجهتان متشکرم. برايتان آرزوي موفقيت دارم براي هر آنچه که ا نجام ميدهيد، و (اميدوارم) با حمايتهاي جمع ما، سختي ها و مشکلات ساکنان اشرف هر چه سريعتر به پايان برسد.


 ديويد ايمس،خانم رئيس جلسه و دوستان، اين افتخاري براي من است که به ساير همکاران پارلمانترم در حمايت از کمپ اشرف و آرزويشان براي آزادي و دموکراسي بپيوندم.من در سراسر دهه گذشته شاهد تحولات در وضعيت کمپ اشرف تا جايي که امروز در آن هستيم، بوده ام. من شاهد بوده ام که نيروهاي آمريکايي در سال ۲۰۰۴ به ساکنان موقعيت افراد حفاظت شده دادند ولي درآخر صرفاً در کناري ايستادند و حمله به ساکنان را تماشا کردند. من شاهد بوده ام که نيروهاي عراقي امنيت کمپ اشرف را در ۲۰۰۹ به دست گرفتند و قول دادند که موقعيت افراد حفاظت شده ساکنان را نقض نميکنند ، ولي در ژوئيه همان سال به کمپ حمله  کردند و من شاهد بوده ام که سازمان ملل متحد ساکنان را به عنوان پناهجو با تمام حقوق حفاظتي که اين استاتو به آنها ميدهد تعيين کرده، ولي مزدوران عراقي نيروي قدس در آوريل سال گذشته به آنها حمله کردند و ۳۶ شهروند غيرمسلح ديگر را به قتل برسانند. من شاهد بوده ام که دولت عراق منکر همدستي با رژيم ايران شد درحاليکه اجازه مي داد مأموران اطلاعاتي ايران ۳۰۰ بلندگو را پيرامون کمپ اشرف، همانطور که دوستان من گفتند، نصب کنند.من همچنين شاهد بوده ام که مردان و زنان کمپ اشرف با قدرت و شجاعت و شرف در مقابل تمام اين حملات و ضرب و جرحها محکم ايستاده اند و در برابر زجر و سختي و مصيبتها، هرگز در مقابل اين ناملايمات خم به ابرو نياورده اند.دوستان، اي کاش جامعه بين المللي مي توانست در برابر تعرض حکومت عراق و رژيم ايران همانقدر شجاعت نشان دهد. اي کاش آمريکا شهامت اخلاقي و جرأت ساکنان اشرف را داشت. اگر آنها يک گِرم از چنين روحيه شجاعي را داشتند بلافاصله سازمان مجاهدين خلق ايران را ازليست آمريکا حذف ميکردند و دست از انجام کارهاي کثيف رژيم برميداشتند. آمريکا اخيراً تحريمهاي بيشتري را عليه رژيم ايران اعلام کرده ولي تا اعلام تمايل به تغيير رژيم پيش نرفته است. آمريکا بايد شانه به شانه مردم ايران و ساکنان شجاع کمپ اشرف بايستد و اعلام کند که خواهان تغيير رژيم است. آنها بايد به فاشيسم مذهبي در ايران بگويند که سرانجام به خاطر کشتار ۱۲۰۰۰۰ زنداني سياسي حسابرسي خواهند شد.ما شاهد بوده ايم که دولت عراق پي در پي تعهداتش به ساکنان اشرف به سازمان ملل متحد و به جامعه جهاني را نقض کرده است. اکنون زمان آن رسيده که ما با صداي بلند و با همان شجاعت ساکنان کمپ اشرف اعلام کنيم که ديگر بس است، ديگر بس است.اکنون زمان آنست که کميسارياي پناهندگان ملل متحد رو در روي نخست وزير مالکي بايستد و پناهندگي جمعي ساکنان را اعلام کند. کميسارياي پناهندگان ملل متحد اکنون بايد حفاظت ساکنان کمپ اشرف را بر استمالت از دولت عراقي که از همان ابتدا کاري جز تحقير سازمان ملل متحد و قانون بين المللي نکرده، مرجح بداند.دوستان، اکنون زمان آن است که يونامي پا به پيش بگذارد و نقشش را به عنوان محرک در اين بحران انساني انجام دهد نه اينکه عقب بنشيند. در شب کريسمس سال گذشته سازمان ملل متحد تفاهم نامه يي را با دولت عراق امضا و نقشه مسير به سوي يک راه حل صلح آميز براي ساکنان کمپ اشرف را اعلام کرد. چند روز پس از آن به کمپ حملات موشکي شد و عراق شروع به نقض تفاهم نامه کرد و با اين وجود ما کلمات چنداني در محکوميت آن از سوي سازمان ملل متحد نشنيده ايم.ملل متحد نبايد اين را تحمل کند. اين اعتبار بين المللي اش را به خطر مي اندازد، هنگامي که قراردادهايي امضا ميکند که ظرف چند روز نقض مي شوند. اکنون زمان آنست که سازمان ملل متحد آشکارا اعلام کند به دولت عراق اجازه نخواهد داد تعهداتش به اين سازمان و ساکنان کمپ اشرف را نقض کند. بنا بر اين دوستان عزيز نتيجه گيري ميکنم:اکنون زمان آنست که جامعه بين المللي از مردم آزاديخواه ايران و سازمان مجاهدين خلق ايران حمايت کند. تنها راه برخورد با اين رژيم ستمگر اين است که همان شجاعت و قدرت و پايداري ساکنان کمپ اشرف را نشان دهيم.بنابراين روي تمام چيزهايي که امروز همکارم توني کلارک گفت، به خصوص امروز بايد تمرکز کنيم. براي احترام گذاشتن و حفاظت و امنيت ساکنان اشرف، چه در اشرف چه در کمپ ليبرتي، تأييد ميکنم کمکهاي ما لازم است. من تأکيد مي کنم که حفاظت از اشرف وظيفه انساني ماست و من به ساير همکارانم مي پيوندم و تا زمانيکه حفاظت و امنيت دائمي آنها تضمين شود، از اين اقدامات دست برنخواهم داشت.


 سرهنگ مارتين:با تشکر از خانم رئيس جلسه. امروز من از بطن تجربياتم در اشرف با شما صحبت ميکنم.  در ابتدا به دليل فرصتي که بمن داديد تا در بازگشت به انگلستان به وظايفم در اينجا عمل نمايم، از شما تشکر مي کنم.اخيراً توطئه ترور سفير عربستان سعودي توسط نيروي قدس را در خاک آمريکا داشتيم.در واقع بعد از کشف اين توطئه وزارت خارجه ما به لکنت زبان افتاده و اولين حرفي که زد اين بود: ما بايد سطح و سطوح تو‌طئه چيني را دريابيم تا بعد بتوانيم در مورد اقدامي که بايد انجام بدهيم، تصميم بگيريم. به عنوان يک افسر سابق ضدتروريستي - و فکر ميکنم شما که در اين اجلاس هستيد با من هم عقيده باشيد - توطئه يي در اين ابعاد چيده نخواهد شد مگر اين که به دستور شخص خامنه اي باشد.سازمان مجاهدين براي برقراري دموکراسي در تلاش بود. آنها تهديدهاي موجود را نشان دادند. گزارشهاي اطلاعاتي را افشا کردند. آنها حتي سلاحهايشان را تحويل دادند، در عوض به آنها استاتوي افراد حفاظت شده تعلق گرفت و قرارداد امضا کرديم و برايشان کارت صادر کرديم. اين دو نمونه از کارتها است. صبا و مجيد اين کارتها را امضا کردند و با خودشان حمل ميکردند. آنها در سال ۲۰۱۱ هنگامي که در استان ديالي به قتل رسيدند اين کارتها را با خود به همراه داشتند. اين کارتها را به شما نشان ميدهم تا همه ببينند. شما مي توانيد به چهره اين آدمها نگاه کنيد و ببينيد که آنها تروريست نيستند. من با همه صحبتهايي که در اينجا شده است، موافقم، اين کاملاً غيرقابل قبول است.ميتوانم با صداقت بگويم که در حملات ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ تروريستهاي واقعي  نيروهاي مسلحي بودند که به اين افراد بيگناه حمله کردند. وقتي که اين فيلمها را مي ديدم احساساتم برانگيخته ميشود که اغلب بازگوکردن اين احساسات برايم سخت و بغض آور است.تعهدي که اين افراد نسبت به هم داشتند حقيقتاً بسيار برجسته است و به ما حکم مي کند که اين سازماني است که بايد از آن حفاظت کنيم.دلايلي که آنها را ترويست مي نامند حاکي از توليد اراجيف و اشتباهات فراواني است. چيزي که من آن را صداهاي ناهنجار مي نامم.  آنها تروريست نيستند. اين قيل و قالي است که من از آن صحبت مي کنم خيلي چيزها را مخدوش ميکند و مبتني بر تهمتهاي بي پايه است. مثلاً، اينکه اينها يک سازمان مارکسيستي - لنينستي هستند که هيچ ربطي به تروريسم ندارد.در دو نوبتي که من در عراق انجام وظيفه ميکردم فرد ديگري هم بود. ژنرال ديويد فليپس. ديويد تجارب مشابه من داشت. هر وقت شايعه يي پراکنده ميشد ديويد صحت و سقم آن راعملاً بررسي ميکرد. حتي يک مورد هم پيدا نشد که شايعه يي درست باشد. به عنوان مثال (شايعه شده بود که) مجاهدين هنوز هم محل سربازگيري دارند. من به همراه تفنگدارانم به محل رفتم و با سربازانم آماده عمليات بوديم. اين محل محل استقرار کارگران بود. جايي که کارگران عراقي اجازه داشتند شبها استراحت کنند تا براي کار فردا آماده شوند. به دليل اينکه اگر از کمپ هر روز خارج مي شدند ممکن بود دستگير و ترور شوند. به آنها حفاظت داده شده بود. عدم صحت اين شايعات هر بار اثبات شد. ما حتي يک شايعه هم نشنيدم که حقيقت داشته باشد. من اينجا فقط يک تقاضا دارم و اين است که اگر امکان دارد نامه مشترکي به وزارت خارجه کشورمان بفرستيم و خواستار اقدامي عملي از طرف آنها بشويم. بايد به وزرات خارجه بگوييم که به خود بيايد و تکاني بخورد.  حدود دو هفته پيش لوئيس فري نامه يي را با امضاي ۲۱ نفر شامل ژنرالها، رئيس سابق حزب دموکرات، فرمانداران سابق، رهبران احزاب جمهوريخواه، به وزير امور خارجه و دبيرکل سازمان ملل متحد ارسال نمود.وقتي که شما تام ريج، رئيس سابق امنيت ملي، لوئيس فري، جان سانو، معاون سابق اطلاعات مرکزي، و اين ليست ادامه دارد، ژنرالهاي چهار ستاره، ژنرالهاي سه ستاره، دادستان کل پيشين را داريد که همه و همه يک چيز را مي گويند، به سادگي ميتوان  مخرج مشترک همه اين موضعگيريها را رويت کرد.  اما وزارت خارجه فکر مي کند بهتر از همه ميداند. در واقع آنها دارند سياست بازي ميکنند. قانون در سال ۲۰۰۴ نوشته و بازبيني شد. وزارت امور خارجه آن را ناديده ميگيرد. همانطور که اشاره شد آنها دادگاه تجديد نظر را ناديده ميگيرند.در ژوئيه ۲۰۱۰ به وزارت خارجه گفته شد که ۶ ماه فرصت دارد تا مسأله را بررسي کند. اين مسئله ۱۹ماه پيش بوده است. آمريکا در جنگ جهاني اول ديرکرد داشت و من تأييد ميکنم. ما بايد بسيار زودتر از اينها شروع ميکرديم. مدت زماني را که ما در جنگ جهاني اول گذرانديم برابر است با مدت زماني که وزارت خارجه صرف کرده است تا يک تصميم بگيرد و آنها را از ليست خارج نمايد. اما خانم کلينتون و سفير دانيل فريد ميگويند که با تهاجم بسيار در حال بررسي اين موضوع هستيم. من دارم سعي مي کنم که معني تهاجم بسيار را دريابم.چيزي که در برلين توصيه کردم در اينجا نيز توصيه ميکنم. اگر قرار است وزارت خارجه درگير اين موضوع شده و راه حل سريعي بيابد - وزارت خارجه اين موضوع را گم کرده است - کاري که واقعاً نياز است انجام دهند اين است که يک سر به پنتاگون بروند تا معني لغت تهاجم بسيار را فهم کنند.در پايان جداً از شما به خاطر فرصتي که براي صحبت در اينجا را به من داديد، تشکر مي کنم. اين واقعاً باعث مسرت من است که شاهد باشم افرادي در دو سوي اقيانوس آتلانتيک موضوع مشترکي را دنبال مي کنند. تا از شرايطي جلوگيري نمايند که شرمنده تاريخ نباشيم که به اندازه کافي در اين مورد تلاش نکرده ايم
پنج‌شنبه، ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ / ۰۲ فوريه ۲۰۱۲
http://www.hambastegimeli.com/ سايت همبستگي ملي

بایگانی وبلاگ

عنوان بایگانی وبلاگ