با پشتیبانی Blogger.

دنبال کننده ها

۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

دستگاه حاکميت و نظام و سيستم اداره کشور ديکتاتورها و رفتار اطرافيانشان چيزي شبيه يک تاتر کمدي است. اگر اين داستان در صحنه تاتر اتفاق بيفتد بدون ترديد تماشاچيان از خنده اشکشان در مي آيد. اما متاسفانه مشکل در اين است که اين داستان نه در صحنه تاتر که در صحنه اجتماع اتفاق مي افتد و مردم نيز علاوه بر تماشاچي بودن جزو بازيکنان اين تاتر کمدي – تراژدي هستند. دو سال پيش در جريان اعتراضات مردم به تقلبات گسترده در به اصطلاح انتخابات رياست جمهوري نظام فاسد آخوندي، مردم معترض به دستور مستقيم خامنه اي به خاک و خون کشيده شدند. دوربينها صحنه هاي دلخراش شهادت مظلومانه جوانان را در خيابانها براي هميشه ثبت کردند.  بسياري از دستگير شدگان در زير شکنجه زندانبانان در زندانهاي قرون وسطايي به شهادت رسيدند. در اثر فشار افکار عمومي داخلي و بين المللي، تعدادي از مسئولين زندانها و قوه قضائيه و از جمله قاضي جنايتکار مرتضوي از بابت همين کشته شدگان زير شکنجه ظاهرا از کار برکنار شدند. اما حالا آخوندها و پاسداران  همدست خامنه اي جنايتکار راست راست توي چشم مردم نگاه مي کنند و بي هيچ احساس شرمي نه تنها آن بلاهايي را که بر سر جوانان و مردم معترض آوردند انکار مي کنند که تازه طلبکار هم هستند و مردم را به "دروغگويي و شهيد سازي" متهم مي کنند. راستي که اگر در تاتر اين اتفاق مي افتاد تماشاچيان از خنده ريسه مي رفتند. 
خبر گزاري حکومتي فارس از سخنراني آخوندي بنام "مجتبي ذوالنوري جانشين سابق نماينده ولي فقيه در سپاه" گزارش کرده و افاضات اين آخوند جنايتکار را که در جمع طلاب استان کهکيلويه و بوير احمد بيان شده نقل کرده است. از اظهار لحيه هاي فيلسوفانه ذوالنوري که ظاهرا پايگاه اطلاع رساني هم دارد، نظير اينکه:

"ذوالنوري در عين حال جريان انحرافي را توموري بدخيم با ذاتي پليد معرفي کرد و يادآور شد: متاسفانه اين تومور بدخيم به مغز و نخاع چسبيده است و عمل جراحي آن کار آساني نيست و هزينه سنگيني به دنبال خواهد داشت."
اگر بگذريم، برخي از حرفهاي اين آخوند در توجيه ديکتاتوري ولايت فقيه و رفتار جنايتکارانه خامنه اي قابل توجه است. 
 "به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني حجت‌الاسلام والمسلمين مجتبي ذوالنوري، حجت‌الاسلام والمسلمين مجتبي ذوالنوري در جمع طلاب و روحانيون استان کهکيلويه و بويراحمد با بيان اينکه جامعه‌شناسان هر جامعه را به سه لايه رهبري، خواص و توده مردم تقسيم مي‌کنند، اظهار داشت: بر اين اساس معتقدند اگر خواص به عنوان حلقه مياني به درستي به وظيفه خود عمل نکنند آن جامعه دچار فروپاشي، از هم‌گسيختگي و سقوط نظامي و سياسي خواهد شد. وي در ادامه به نقش خواص در جامعه ولايي ايران پرداخت و خاطرنشان کرد: خواص در جامعه ما ابتدا بايد مواضع، تدابير و سياست‌هاي رهبري را به خوبي درک کنند، سپس اين مواضع را به لايه سوم جامعه که مردم هستند انتقال دهند و در مرحله بعدي تدابير و مواضع رهبري را در جامعه نهادينه کنند."
خبرگزاري فارس در قسمتي ديگر از گزارش خود گفته است:
"وي با تاکيد بر اينکه اگر خواص به وظيفه خود عمل نکنند گسست و شکاف در جامعه ايجاد مي‌شود، افزود: اين اصل بارها در نقاط مختلف جهان آزمون و منجر به فروپاشي برخي از نظام‌ها شده است."
يعني اينکه جوامعي که از هم نپاشيده و نظامشان از ميان نرفته علتش اين است که همه شان رهبري دارند که "خواص" جامعه شامل روشنفکران و مقامات و حتي ورزشکاران، نه تنها تصميماتش را قبول دارند بلکه از صبح تا شب هم کارشان توجيه و توضيح اين تصميمات برايم مردم است. و بنا براين تمامِ به قول وي خواص جامعه ايران بايد صبح تا شب مشغول توضيح و توجيه  سخنان و سياستهاي کشور بر بارد ده و ارتجاعي ولي فقيه باشند وگرنه نظام فرو مي پاشد. و لابد اين "خواص" بعد از عمل توجيه و توضيح سخنان "گهربار"! ولي فقيه معظم! دستشان براي هرگونه اختلاس و رشوه دهي و رشوه گيري و هر جنايتي باز است و کسي هم مزاحمشان نخواهد شد.
لازم است از اين آخوند احمق در خواست شود که اين تئوري "روش هاي ديکتاتوري و سرکوب و توجيه آن"! را براي وکلايي که احتمالا بزودي در دادگاهي دفاع از بشار اسد و  بعدا خامنه اي را بر عهده خواهند داشت مکتوب کند. شايد کمکي باشد!
الف. آرامي
۲۸ بهمن ۱۳۹۰

بایگانی وبلاگ

عنوان بایگانی وبلاگ